•~✓جــمـــله‌های به یــاد مانـــدنی✓~•

amir.h.f · 5/9/20

⊱ چقدر از خودم بازی در آوردم تا خودمو قانع کنم باس تنها نمرده، ولی وقتش که میشه، همه ی ما تنها میمیریم.

☆دختری_با_کت_آبی

#مونیکا_هسی

amir.h.f · 5/9/20

⊱ من عمرم را با نگاه کردن در چشم مردم

گذرانده ام، چشم تنها جای بدن است که

شاید هنوز روحی در آن باقی باشد!

☆کوری

#ژوزه_ساراماگو

amir.h.f · 5/9/20

⊱ حس میکنم دارم سعی میکنم از یه زمان تعیین شده جلو بزنم؛ ولی اصلا نمیدونم این زمان تعیین شده چه وقتیه، چون به هر چیزی فکر می کنم یه مسئله ی دیگه هست که باید حل کنم. حس می کنم وقتم داره تموم میشه.

☆دختری_با_کت_آبی

#مونیکا_هسی

amir.h.f · 5/9/20

⊱ ‏فاجعه‌ها از راه می‌رسند،

ما می‌توانيم دليل بروز آنها را كشف كنيم؛

يا ديگران را مقصر بدانيم،

يا تصور كنيم كه اگر رخ نداده بودند،

چقدر زندگی ما متفاوت بود.

اما هيچ‌كدام از آنها مهم نيستند،

آنها اتفاق افتاده‌اند، همين و بس.

اينجاست كه بايد ترسی را كه

در ما بر انگيخته‌اند؛

فراموش كنيم و به بازسازی بپردازيم...

☆کوه_پنجم

#پائولو_كوئيلو

amir.h.f · 5/9/20

⊱ یه معلم پیر تاریخ داشتیم، وقتی این قضیه رو توضیح میداد یه ضرب المثل هم می گفت که «دنیا رو خدا ساخت، ولی هلند رو هلندی ها ساختن.» اون با غرور این جلمه رو میگفت، ولی چیزی که می گفت برای من یه کم اسباب نگرانی بود، چون من حرفشو این طوری میشنیدم که: «منتظر نباش چیزی بیاد نجاتت بده. همه مون تنهاییم.»

☆دختری_با_کت_آبی

#مونیکا_هسی

amir.h.f · 5/9/20

⊱ مادر میگه ما از اون آدمهایی نیستیم که پسراشون بزرگ میشن تا ورزشکار بشن و با بازیگرهای سینما ازدواج کنند. ما از اون آدمهایی هستیم که پسراشون نمره های خوبی می گیرند و دکتر میشن.
☆با_من_رو_راست_باش

#جولیا_کلیبورن_جانسون

amir.h.f · 5/9/20

⊱ احساس می‌کنم از کتاب‌ها می‌ترسم. هر وقت خود را در میان کتاب‌ها می‌بینم، با صراحت بی‌رحمانه‌ای احساس نادانی می‌کنم. جهل! هیهات

☆نون_نوشتن

#محمود_دولت_آبادی

amir.h.f · 5/9/20

⊱ میمی گفت: «احتمالا از اینکه همیشه داری خونسردیت رو حفظ می کنی خسته شدی. خب، آلیس، میخوام یک راز کوچک رو بهت بگم. کامل بودن باعث نمیشه آدمها دوستت داشته باشند.»

☆با_من_رو_راست_باش

#جولیا_کلیبورن_جانسون

amir.h.f · 5/9/20

⊱ لیدیا با خودش فکر کرد، اگر مادرش اجازه می داد مثل سایر دخترها بیرون برود، شاید دیگر مهم نبود چه شکلی باشد- جکی هارپر یک چشمش آبی بود و آن یکی سبز؛ و با این حال سال گذشته عنوان اجتماعی ترین دختر را برده بود. یا اگر شبیه بقیه به نظر می رسید، شاید دیگر مهم نبود که حتما تمام مدت درس بخواند، که آخر هفته تا تکالیفش را انجام نداده حق بیرون رفتن ندارد، یا اینکه اصلا نباید با پسرها بچرخد. باید یکی از این دو را انتخاب می کرد. اگر هیچ کدام را نمی خواست باید از لباس، کتاب و گردنبند چشم پوشی می کرد.

☆تمام_آنچه_که_هرگز_به_تو_نگفتم

#سلست_اینگ

amir.h.f · 5/9/20

⊱ آیا واقعا بیشعوری مرض است؟

پاسخ من به این سؤال یک "بله" قاطع و بلند است.

بیشعوری مرض وقاحت و سؤ‌استفاده از دیگران است،

آدم بیشعور نمی‌تواند به ديگران گیر ندهد.

انگار اگر دست از اشکال گیری بردارد و یا دیگران را تحقیر نکند جانش درمی آید.

☆بیشعوری

#خاویر_کرمنت

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین