خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
از یک جوی، هرچند کوچک باشد، صدای آرام آب به گوش می‌رسد. چه زیباست نگاه کردن به این آب. چرا جریان آب این گونه زیباست و صدای آب تا این‌اندازه دلنشین؟ آنچه این گونه زیبایی می‌آفریند، خود آب نیست، بلکه عبور و گذر آب از جوی است که این گونه زیبا و دل‌انگیز است.

عبور کردن همیشه زیباست. گذشت کردن از خطای دیگران و توقف نکردن بر آنچه که باعث کینه‌توزی است، همانقدر زیبا و خوشایند است که عبور آب از جوی. حرکت آب از روی تیرگی‌ها و آلودگی‌های جوی زیبایی می‌آفریند. شاید اگر بتوانیم از زشتی‌های یکدیگر عبور کنیم و در برابر یکدیگر کینه‌توزی نکنیم، آن وقت به این باور برسیم که در زندگی حرفی برای گفتن داریم زیرا الفبای موسیقی زندگی‌مان مانند موسیقی جوی دل‌انگیز و متفاوت شده است.


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
خانمی سراغ دکتر رفت و گفت: نمی دانم چرا همیشه افسرده ام و خود را زنی بد بخت

می دانم

چه دارویی برایم سراغ داری آقای دکتر؟

دکتر قدری فکر کرد و سپس گفت:

تنها راه علاج شما این است که پنج نفر از خوشبخت ترین مردم شهر را بشناسی و اینکه از زبان آنها بشنوی که خوشبخت هستند.

زن رفت و پس از چند هفته به مطب دکتر برگشت، اما این بار اصلاً افسرده نبود.

او به دکتر گفت: “برای پیدا کردن آن پنج نفر، به سراغ پنجاه نفر که فکر می کردم خوشبخت ترینها هستند رفتم

اما وقتی شرح زندگی همه آنها را شنیدم فهمیدم که خودم از همه خوشبخت تر هستم!

خوشبختی یک احساس است و لزوما با ثروت و مال اندوزی به دست نمی آید. خوشبختی رضایت از زندگی و شکرگزاری بابت داشته هاست نه افسوس بابت نداشته ها!


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگران نباش

خدا می‌داند که چقدر سخت تلاش کرده‌ای

وقتی قلبت مملو از درد است،

وقتی احساس می‌کنی که زندگیت ساکن و زمان در گذر است،

خدا انتظارت را می‌کشد …

وقتی هیچ اتفاقی نمی‌افتد و تو ناامیدی،

و ناگاه دیدگاه روشنی در مقابلت آشکار شد،

و نوری از امید در دلت جرقه زد،

خدا در گوشت نجوا کرده است …

وقتی اوضاع روبه‌راه می‌شود و تو چیزی برای شکر کردن داری، خدا تو را بخشیده است …

وقتی که اتفاقات شیرین و دلچسبی رخ داد

خدا به تو لبخند زده است …

به یاد داشته باش هر کجا که هستی و هر احساسی که داری، خدا آن را می‌داند …


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
قلبت را آرام کن…

یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت…

نگاه کن به اطرافت…

به خوشبختى هایت…

به کسانی که میدانی دوستت دارند…

به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…

و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…

گاهی یک جای دنج انتخاب کن…

گاهی یک جای شلوغ…

آرامش را در هر دو پیدا کن…

هم درکنار شلوغی آدم ها…

هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها…

دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…

باران را بی چتر بشناس…

خوشحالی را فریاد بزن…

و بدان که تو” بهترینى”


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدم هایی را می شناسم و می شناسیم که سالی یک بار دوستانشان را مانند وسایل خانه عوض می کنند.

عکس های این چند سال شان را که مرور کنی هر بار عده ای آدم را در کنارشان می بینی. و جالب اینجاست که این آدم ها هربار هم از عشق به این دوستان گفته اند و این که چقدر از حضورشان خوشحالند و خدا را شکر که این دوستان هستند.

بر عکس آن چه شاید ما فکر کنیم، این آدم ها آدم های تنهایی هستند. آدم های بی هویت و ریشه ای هستند. آدم های ترحم برانگیزی هستند که نمی توانند بفهمند داشتن یک دوست قدیمی و دوستی طولانی چه کیفی دارد. این ها آدم هایی هستند که دوستی و دوست داشتن را بلد نیستند.

اینها بهتر است به جای عوض کردن مدام حلقه ی دوستان، خودشان را عوض کنند. اخلاق ها و رفتارها شان را این آدم ها باید کمی بزرگ شوند وعاقل، ایضا!


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
این هوا را می بینید؟

نه سرد بودنش معلوم است نه گرم بودنش…

آدم میماند لباس های گرمش را از ته کمد بیرون بکشد

یا با همان لباس های تابستانی اش سر کند…

نتیجه ی این بلاتکلیفی هم چیزی جز سرما خوردگی های وحشتناک نیست…

دوست داشتن های ما هم چیزی شده شبیه این حالِ بلاتکلیف هوای پاییزی.

نه درست و حسابی میمانیم

نه مثل آدم از زندگی شان میرویم.

نه عاشقیم نه دوستِ صمیمی،

یک “بلاتکلیفیم”

یک “دوستِ معمولی”…

حالا نتیجه ی این دوست داشتن های بلاتکلیف چه باشد

خدا میداند…


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
کسی را از خوب بودن خسته نکنیم

خدا نکند انسانی از خوب بودنش خسته بشود،

خدا نکند آدمی بشود که مهربانیش هربار نگران و آزرده خاطرش کرده،

چرا که آن وقت است که می ماند بلاتکلیف،

نه بد بودن را بلد است و نه توان خوب ماندنش است.

آن وقت است که میگریزد؟

هجرت از دنیای آدم ها به خلوتی که درونش پوچ پوچ است،

سکوتی که قالبش تنهایی است که خودخواسته نبوده، که خوب نیست…

آدم ها را از خوب بودنشان خسته نکنیم …


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در زندگی یاد گرفتم:

با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش

خوشبخت زندگی کند.

با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد

و روحم را تباه می کند.

از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم

باز از من بیزار خواهد بود.

تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم

و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم:

۱) به همه نمی توانم کمک کنم.

۲)همه چیز را نمی توانم عوض کنم

۳) همه مرا دوست نخواهند داشت……….!

و تو قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی؛

کفش های من را بپوش و از خیابان هایی گذر کن که من گذر کردم

اشکهایی را بریز که من ریختم

سالهایی را بگذران که من گذراندم

روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم

دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم

بــــــزن


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدم‌ها ذرّه ذرّه محو می‌‌شوند، آرام.. بی‌ صدا.. و تدریجی‌

همان آدم‌هایی‌ که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند،

بی‌ هیچ انتظار جوابی‌،

فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند؛

برای آنکه بگویند هنوز هستی‌ و هنوز برای آنها مهم ترینی..

همان آدم‌هایی‌ که روزِ تولد تو یادشان نمی‌رود

همان‌هایی‌ که فراموش می‌‌کنند که تو هر روزخدا آنها را فراموش کرده ای

همان‌هایی‌ که برایت بهترین آرزو‌ها را دارند

و می‌دانند در آرزو‌های بزرگِ تو کوچکترین جایی‌ ندارند ..

همان آدم‌هایی‌ که همین گوشه کنار‌ها هستند

برای وقتی‌ که دل‌ تو پر درد می‌‌شود و چشمان تو پر اشک

که ناگهان از هیچ کجا پیدای شان می‌‌شود،

در آ*غو*شت می‌‌گیرند و می‌‌گذراند غمِ دنیا را رویِ شانه‌های شان خالی‌ کنی‌

همان‌هایی‌ که لحظه‌ای پس از آرامشت،

در هیچ کجای دنیای تو گم می‌‌شوند و تو هرگز نمی‌‌بینی‌،

دلی سنگین از غمِ دنیا را با خود به کجا می‌‌برند..

همان آدم‌هایی‌ که

آنقدر در ندیدن شان غرق شده‌ای که

نابود شدن لحظه‌هایشان را و لحظه لحظه نابود شدن شان را در کنار خودت نمی‌‌بینی‌…

همان‌هایی‌ که در خاموشیِ غم انگیز خود،

از صمیمِ قلب به جایِ چشمان تو می‌‌گریند،

روزی که بفهمی چقدر برای همه چیز دیر شده است …


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعوا کن … ولی با کاغذت

اگر از کسی ناراحتی؛ یک کاغذبردارو یک مداد

هرچه خواستی به او بگویی, روی کاغذبنویس. خواستی هم داد بکشی تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را…

آرام که شدی، برگرد و کاغذت را نگاه کن. آنوقت خودت قضاوت کن

حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی

دلی هم نشکانده ای, وجدانت را نیازرده ای. خرجش همان مداد و پاک کن بود, نه بغض و پشیمانی

“گاهی میتوان از کوره خشم پخته تربیرون آمد”

ذهنت را پاکیزه نگه دار….

مگذار چیزی که باعث الودگی ذهن می شود ، وارد گردد…


دل‌نوشته‌‌های زندگی

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا