خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلگیر و خسته ساکت و آرامم
مثل غروب جمعه غم انگیزم
تنها میان مزرعه می ترسم
من آخرین مترسک جالیزم

هرچند منجمد شده اندامم
آتشفشان به جوی رگم جاری ست
از من نپرس حالت حالم را
مرداد یزد،بهمن تبریزم

از روزهای مضحک تکراری
از هر شبی که خورده به بیداری
از تیک تاک ساعت دیواری
ای کاش میشد از همه بگریزم

مثل انارهای ترک خورده
با زخم های بانمکم جورم
از چشم های سبز تو افتادم
با شاخه های خشک گلاویزم

پاییز چید برگ درختم را
پیچید باد بر تن عریانم
چیزی نمانده از من بعد از تو
تنها ترین نواده ی چنگیزم

از روز بیست و هفتم آذر ماه
تا روز بیست و هفتم آذر ماه
من بیست و هفت سال زمین خوردم
دیگر توان نمانده که برخیزم

هر شمع بی تو شمع مزارم بود
هر فوت بی تو فوت جهانم بود
تبریک بی تو تسلیتم میگفت
بی تو چقدر بی کس و ناچیزم

در من هزار و سیصد و شصت و هفت
زخم رسیده از تو به جا مانده
بشمار دست رنج بهارت را
من جوجه اواخر پاییزم

#حسین_میهمان_پرست


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای دیدن من دیر آمدی ،برگرد
به قفل زنگ زده حسرت کلیدی نیست


حسین میهمان پرست


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
افتاده پشت معرکه ی غم کلاه من
پوشانده شهر را مه سردی از آه من

(از ذهن میشود متولد به زور درد
یا سقط میشود غزل پا به ماه من

تقویم بیست و هفتم آذر نداشت کاش
هرگز نبود آمدنم دل بخواه من)

هرچه که بوده بین من و تو تمام شد
باید که از تو چشم بپوشد نگاه من

از عشق توبه کرده ام اما هنوز هم
مانده ست رد پای تو در هر گـ ـناه من

هر چند حال و روز دلم روبراه نیست
جفت است کفش های سفر, رو به راه من

دیگر صلاح نیست بمانم کنار تو
بدرود ای درست ترین اشتباه من

حسین میهمان پرست


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
اول مهره مهربون تر شدی
مثه معلمی که با بچه هاش
.
رو قلب من پا نذاری یه وقتی
میشکنه قلبم مثه برگا ٬ یواش
.
یواش یواش از خونه بیرون بیا
سرت کن اون روسری آبیتیو
.
چشم حسودا کور بشه الهی
بیرون نده موهای عنابیتو
.
میترسم از اینکه نگاهت کنن
چشمای بعضیا همیشه شوره
.
شهرو به دنبال خودت میکشی
این خیابون همیشه پر عبوره
.
با من بیاشهرو به آتیش بکش
با من بیا عالمو تنها بزار
.
غیر خودم که بدجوری میخامت
رو دل هرکسی که شد پا بذار
.
بذار که دستاتو بگیرم امشب
چشم همه دنیا رو گریون کنیم
.
کور بشه چشم دشمنات الهی
بذار که این شهرو رابندون کنیم
.
بذار که این شهرو رابندون کنیم
چشما همه خیره به ما دوتاشه
.
بذار بفهمن که تو رو میخامت
بذار بفهمن٬ تازه اولاشه
.
باید بری دیر شده خوب میفهمم
داد میزنه ساعت رو دست تو
.
جون خودم قسم که تو خوبیا
هیشکی بلند نمیشه رو دست تو
.
کاشکی میشد بمونی چن ساعتی
گوشام گرفتار تن صداته
.
هرجا میری فقط فراموش نکن
یکی همیشه هست که چش براته
.
اول پاییزه هوا چه خوبه
قدم زدن توو کوچه ها رو عشقه
.
ابرا میخان گریه کنن برامون
مهربونی های خدا رو عشقه
.
حسین میهمان پرست
(یکم مهر ۹۳)


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
بلا رسیده و غم هست و درد در راه است
نخوانده می رسد از راه میهمان کم کم

حسین میهمان پرست


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
چه اشتباه بدی بود آشنایی ما
کشید عاقبت کار تا جدایی ما

تو از بهار به من وعده دادی اما زود
گرفت رنگ خزان فصل ابتدایی ما

نگاه بار زبان را کشید و پلک شکست
سکوت نعره زد از درد بی صدایی ما

سرت نه ،پای تو بر شانه ام نشسته رفیق
که پله پله شکستم شدم فدایی ما!

من و تو در قفسی مشترک اسیر همیم
به مرگ بسته از این پس پر رهایی ما

نشست بین من و تو کسی که نقشه کشید
میان ما بشود خط استوایی ما

من اشتباه توام یا تو اشتباه منی؟
بهانه داده به ما جایزالخطایی ما

(حسین میهمان پرست)


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو یک دقیقه خودت را به جای من بگذار
که خوب درک کنی انتظار یعنی چه


حسین میهمان پرست


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
اول مهره مهربون تر شدی
مثه معلمی که با بچه هاش
.
رو قلب من پا نذاری یه وقتی
میشکنه قلبم مثه برگا ٬ یواش
.
یواش یواش از خونه بیرون بیا
سرت کن اون روسری آبیتیو
.
چشم حسودا کور بشه الهی
بیرون نده موهای عنابیتو
.
میترسم از اینکه نگاهت کنن
چشمای بعضیا همیشه شوره
.
شهرو به دنبال خودت میکشی
این خیابون همیشه پر عبوره
.
با من بیاشهرو به آتیش بکش
با من بیا عالمو تنها بزار
.
غیر خودم که بدجوری میخامت
رو دل هرکسی که شد پا بذار
.
بذار که دستاتو بگیرم امشب
چشم همه دنیا رو گریون کنیم
.
کور بشه چشم دشمنات الهی
بذار که این شهرو رابندون کنیم
.
بذار که این شهرو رابندون کنیم
چشما همه خیره به ما دوتاشه
.
بذار بفهمن که تو رو میخامت
بذار بفهمن٬ تازه اولاشه
.
باید بری دیر شده خوب میفهمم
داد میزنه ساعت رو دست تو
.
جون خودم قسم که تو خوبیا
هیشکی بلند نمیشه رو دست تو
.
کاشکی میشد بمونی چن ساعتی
گوشام گرفتار تن صداته
.
هرجا میری فقط فراموش نکن
یکی همیشه هست که چش براته
.
اول پاییزه هوا چه خوبه
قدم زدن توو کوچه ها رو عشقه
.
ابرا میخان گریه کنن برامون
مهربونی های خدا رو عشقه
.
حسین میهمان پرست
(یکم مهر ۹۳)


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
موهامو از ته میزنم که شاید
فکر و خیالت از سرم بپره

دعا کن این روزای بی تو بودن
مثه یه چش بهم زدن بگذره

حال و هوام ابری بارونیه
اشکی که پشت چشممه سیلیه!

وای اگه سد بغض من بشکنه
آب میبره شهرمونو, خیلیه!

رفتی و یادگاری جا گذاشتی
زیر چشام گودیِ رد پاتو

گرفتم این دردا دوا شد ولی
چیکار کنم زخمای خاطراتو؟!

یه روزی قاب عکسمو میذاری
توو گوشه ی طاقچه ی دلتنگیات

هزار دفه گفتم و خنده کردی
باور نمیکردی :" می میرم برات"


#حسین_میهمان_پرست


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاعر به جرم اینکه قلم دست می گرفت
انگشت اتهام به سمتش نشانه رفت


#حسین_میهمان_پرست


اشعار حسین میهمان پرست

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا