خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Parmida_viola

مدیر آزمایشی تالار خانواده و زندگی
مدیر آزمایشی
گرافیست انجمن
  
عضویت
3/10/21
ارسال ها
1,738
امتیاز واکنش
6,636
امتیاز
233
محل سکونت
Sicily, italy
زمان حضور
29 روز 15 ساعت 18 دقیقه
توی چشمت چقدر آدم ها
داس ها را به باغ من زده اند
سیب بکری برای خوردن نیست
تا ته باغ را دهن زده اند
دل به دریا زده‌ای پهنه سراب است نرو!
برف و کولاک زده، راه خراب است نرو!


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
دل به دریا زده‌ای پهنه سراب است نرو!
برف و کولاک زده، راه خراب است نرو!
وای از این مرد زرد پاییزی
وای از این فصل خشک پا خوردن
وای از این قرصهای اعصابی
وقت هر وعده بیست تا خوردن


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 

Parmida_viola

مدیر آزمایشی تالار خانواده و زندگی
مدیر آزمایشی
گرافیست انجمن
  
عضویت
3/10/21
ارسال ها
1,738
امتیاز واکنش
6,636
امتیاز
233
محل سکونت
Sicily, italy
زمان حضور
29 روز 15 ساعت 18 دقیقه
وای از این مرد زرد پاییزی
وای از این فصل خشک پا خوردن
وای از این قرصهای اعصابی
وقت هر وعده بیست تا خوردن
نیمه ای از غمم برای تو تا

خودکشی مال هر دومان باشد


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
نیمه ای از غمم برای تو تا

خودکشی مال هر دومان باشد
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِاین گونه از این دست کجاست


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: Saba hosseinzadeh

Saba hosseinzadeh

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/8/21
ارسال ها
95
امتیاز واکنش
962
امتیاز
213
زمان حضور
7 روز 9 ساعت 11 دقیقه
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

قبل رفتن دو سه خط فحش بده ، داد بکش

هی تکانم بده ، نفرین کن و فریاد بکش

قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم

طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم

مثل سیگار ، خطرناک ترین دودم باش

شعله آ*غو*ش کنم حضرت نمرودم باش

مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن

هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن

مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز

مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز

من خرابم بنشین ، زحمت آوار نکش

نفست باز گرفت ، این همه سیگار نکش

آن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند ، منم

آنقدر داغ به جانم ، که دماوند منم

توله گرگی ، که در اندیشه ی شریانِ منی

کاسه خونی، جگری سوخته مهمان منی

چَشم بادام ، دهان پسته ، زبان شیر و شکر

جام معجونِ مجسم شده این گرگ پدر


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

قبل رفتن دو سه خط فحش بده ، داد بکش

هی تکانم بده ، نفرین کن و فریاد بکش

قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم

طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم

مثل سیگار ، خطرناک ترین دودم باش

شعله آ*غو*ش کنم حضرت نمرودم باش

مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن

هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن

مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز

مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز

من خرابم بنشین ، زحمت آوار نکش

نفست باز گرفت ، این همه سیگار نکش

آن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند ، منم

آنقدر داغ به جانم ، که دماوند منم

توله گرگی ، که در اندیشه ی شریانِ منی

کاسه خونی، جگری سوخته مهمان منی

چَشم بادام ، دهان پسته ، زبان شیر و شکر

جام معجونِ مجسم شده این گرگ پدر
ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمب جنون میرسد
محض خودت بمب منم ، دور تر !
می ترکم چند قدم دور تر !
از همه ی کودکی ام درد ماند
نیم وجب بچه ولگرد ماند


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: Saba hosseinzadeh و ~ĤaŊaŊeĤ~

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
734
امتیاز واکنش
9,771
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 14 ساعت 54 دقیقه
در وادیِ من چشم چرانی کردند.

در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند

شاید مال این شاعر نباشه
ولی به احتمال هشتاد درصد هست


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
در وادیِ من چشم چرانی کردند.

در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند

شاید مال این شاعر نباشه
ولی به احتمال هشتاد درصد هست
مرد فرو رفته در آیینه کیست
تا که مرا دید به حالم گریست

ساعت خوابیده حواسش به چیست
مردن تدریجی اگر زندگی ست


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: Reyhan.t

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
تو نباشی من از آینده ی خود پیرترم
دست و دل بسته از آینده خود می‌گذرم


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
تو نباشی من از آینده ی خود پیرترم
دست و دل بسته از آینده خود می‌گذرم
می سوزم و می میرم و جان می گیرم
با این همه هر بار زبان می گیرم

در خانه ی من پنجره ها می میرند
بر زیر و بم باغ قلم می گیرند


مشاعره با اشعار علیرضا آذر

 
  • تشکر
Reactions: paeez81
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا