بی‌آبان دنیا بیابان می شود | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

DENIRA · 30/7/19

-آبان کجاست آذر؟
به مهرنوش که ضعیف‌تر از قبل روی تـ*ـخت بیمارستان خصوصی افتاده بود، خیره شدم و لـ*ـب زدم:
-نمی‌دونم. تو حالت خوبه؟...

DENIRA · 30/7/19

بغض کرده بودم و دست‌هایم می‌لرزیدند. باز آن احساسی که در زندان برایم اتفاق می‌افتاد را پیدا کرده بودم. می‌دانستم که اگر حرف‌هایم را نزنم، سکته می‌کنم.
-آبان من غریبه بودم؟ چشمم شور بود؟ چم بود؟ من خواهر آذینم! مگه نیستم؟...

DENIRA · 30/7/19

گوشه‌ی خانه جمع شده بودم و گریه می‌کردم. آبان را از دست داده بودم، خودم را از دست داده بودم. پایانم نزدیک است! نابودی‌ام نزدیک است!
من عاشق او شده بودم، دوست داشتن بود، عشق بود، چه فرقی می‌کرد؟ عشق، نقطه‌ی سوزان زندگی من است و هر چه عشق قوی‌تر باشد، درد بیشتر است. عشق خود درد است، درد واقعی زنده...

DENIRA · 30/7/19

یک هفته گذشته بود. یک هفته‌ای که حال و روزم افتضاح بود. دو بار به اصرار جمشید سرم قندی زدم؛ اما باز هم فشارم بیش از حد پایین بود. هیچ چیزی نمی‌خوردم و زهرا هم کنارم همیشه می‌نشست و دلداری‌ام می‌داد. تنها خبر خوشی که شنیده بودم، دستگیر شدن دانیال بود و چند هفته‌ی دیگر دادگاهش برگذار می‌شد. فکر نمی‌کنم...

!MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! · 12/4/20

پایان ویرایش: 1399/1/24
ویراستار: Mounes Hasanpour

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بی‌آبان دنیا بیابان می شود | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

DENIRA

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

DENIRA

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

DENIRA

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

DENIRA

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

!MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین