خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
همچنان
نان های مقدس
و صورتک های منجی
می کِشند
بر خون مردگی
غارهای بسته ای که
به ارث می گردانند
انسان های هر روز بدوی ...
***
مجلس یادبودی بود
برای آزادی
و باز
سکوتی مرگبار
و
ختم جلسه !


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
توسن خیالم میتازد
درفضای مه آلوده ی خفته
بدنبال قافله ی انسانیت
که ره گم کرده باشند
دراین وادی درد
که آفتاب پرستان بسیارند!
***
چند
قبض آب وبرق وگاز
بدون مهلت
و
یک
جیب
خالی خالی خالی
***
امان...!
امان از سایه های بزرگ
وآدمیان کوچک
زندگی رابه سخره میکشند
این مسخ شدگان غروب


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جسدم را به آتشکده برده
بر آتش بزنید
خاکسترم را به باد دهید
نه هندویم نه بودایم
من از نسل کوروشـــم
من اهـوراییم
***
کبوتران را چه شده ؟!
که به پاس آزادی
کلاغان را آزاد می کنند !
***
روزی برگ کاغذی خواهم شد
درشمارگان بسیار
بر دیوار شهر مصلوب
با نگاره ای سردوبیروح
گل سرخی پژمرده در پهلو
و اماامروز
سومین روز رهاییم...


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)، ~ZaHrA~ و gandom

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
خرابه های خشتیشان را
بوق و کرنا میکنند
اما افسوس
!
ما
سازه های سنگیمان
را
بردیم زیاد
و
کردیم
زیر آب


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
عرش ملکوت می لرزد!
ننگت باد
ای برنای بی مهر
که خدایان زمینیت را
به بت خانه میسپاری
دوزخ ارزانی تووامثال توباد
ای مار درآستین...


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
حلقه های زنجیرچون میله های زندان
هارمونی
اسارتنددرحصارزندگی!
سالهاست
روزه دارندوصبور
وای اگرعیوب بشکند
صبرشان را!
***
زبان که سرخ شد
نمیبیند !!!
هیچ خط قرمزی را
وعبورمیکند
باسرعت
به سوی
آنچه
حق نامیده اند
***
شمعدانی که شکست
دل من هم
شکست !
خاطره ای بود
در کنار حوض
حال
خاطره ایست
برای ماهی ها
از
گربه شوخ همسایه


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک دل سیر
نان و آب
درکنارلوله ی گاز
خودت را
به برق سه فار
نزدیک کن
قابل تشریح نیست !
پیکره ی سوخته درفردا !
***
سالهاست
غوطه می خورد
یادم در باد خاطره هایش
و من بی نیاز از مهتاب
می جویم خویشتن خویش را
در بـــــــــــــــاد ...


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
پاره پاره پاره میشوم
چند پاره میشوم
همچون ابری سیاه
بعد از گریه های آسمان
ببخشید جناب خدا
آیا بعد از این شبهای سیاه
سپیده ما هم سرمیرسد ؟
هرچند دل ما به هیچ ماهی خوش نشد !


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جنگ است..
جنگ گلادیاتورها
درباریان مینشینندومیبینند
زندگی دربرابر مرگ را
وچه وحشیانه
فریادشوق سرمیدهند
آنگاه که یکی دیگری رابه زانو درمی آورد
اف براین تمدن وحشیانه
حال بیاوببین تمدن ایران زمین را...
تمدن ماریشه دراعتقادات راستین ما
پندارت چون نیک گشت
گفتارت چون کردارت نیک گردد

سالهاست برده داری رابردارکرده ایم
آنچنان که منصور نفس خویش را
ومهر راستین را از دل آتش گرفتیم


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیریست...
ازخانه خرابان جهانیم
چون تیربه مژگانیم و
خود نمیدانیم
زخمی ترازآنیم
که بیمار بمیریم
رنجورتر از آنیم
که هوشیاربمیریم
***
ساز قانونشان
سخت
بدآهنگ است
چنان
زخمه ی درد
میکشند
صورت خلق را
که
قندیل میبندد
خون
برچهره ی
فسرده ی
دادرا!


عاشقانه‌های نسرین خزایی

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا