خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
نه به دل تصمیمی نه به لـ*ـب دستوری
نه کنم تنبیهی یا چرا اصلا من
عصبانی باشم با محبت شاید،
گرهی بگشایم


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 

matieh

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/1/23
ارسال ها
304
امتیاز واکنش
525
امتیاز
133
سن
19
محل سکونت
پس کوچه‌ های خیس شهر
زمان حضور
3 روز 21 ساعت 59 دقیقه
من به آمار زمین مشکوکم تو چطور؟
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند:tobedb:


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
من به آمار زمین مشکوکم تو چطور؟
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند:tobedb:
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای، این شب چقدر تاریک است
خنده‌ ای کو که به دل انگیزم


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: Moubina

matieh

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/1/23
ارسال ها
304
امتیاز واکنش
525
امتیاز
133
سن
19
محل سکونت
پس کوچه‌ های خیس شهر
زمان حضور
3 روز 21 ساعت 59 دقیقه
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای، این شب چقدر تاریک است
خنده‌ ای کو که به دل انگیزم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 

Moubina

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/22
ارسال ها
181
امتیاز واکنش
702
امتیاز
188
زمان حضور
15 روز 16 ساعت 47 دقیقه
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای، این شب چقدر تاریک است
خنده‌ ای کو که به دل انگیزم
مادرمریحان می‌چیند

نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی‌هایی تر

رستگاری نزدیک، لای گل‌های حیاط


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
مادرمریحان می‌چیند

نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی‌هایی تر

رستگاری نزدیک، لای گل‌های حیاط
طلسم شکسته خوابم را بنگر
بیهوده به زنجیر مروارید چشمم اویخته
او را بگو تپش جهنمی است
او را بگو نسیم سیاه چشمت را نوشیده ام
نوشیده ام که پیوسته بی ارامم


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 

matieh

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/1/23
ارسال ها
304
امتیاز واکنش
525
امتیاز
133
سن
19
محل سکونت
پس کوچه‌ های خیس شهر
زمان حضور
3 روز 21 ساعت 59 دقیقه
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست

و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

واژه ها را باید شست
تو می‌گذری زمان می‌گذرد
چه کنم
با دلی که از تو توان گذشتنش
نیست


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 

matieh

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/1/23
ارسال ها
304
امتیاز واکنش
525
امتیاز
133
سن
19
محل سکونت
پس کوچه‌ های خیس شهر
زمان حضور
3 روز 21 ساعت 59 دقیقه
ترا یافتم، آسمان‌ها را پی بردم.
ترا یافتم، درها را گشودم، شاخه را خواندم.


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
ترا یافتم، آسمان‌ها را پی بردم.
ترا یافتم، درها را گشودم، شاخه را خواندم.
من صدای نفس باغچه را می شنوم
و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد
و صدای سرفه روشنی از پشت درخت
عطسه آب از هر رخنه سنگ
چکچک چلچله از سقف بهار
و صدای صاف باز و بسته شدن پنجره تنهایی
و صدای پاک پوست انداختن مبهم عشق


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا