خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگر نمی‌توانم درست تمرکز کنم.
خودم به سادگی تفاوت میان قلم امروز و دیروزم را متوجه می‌شوم!
خودم می‌فهمم که این سبک نوشتن اصلا به من نمی‌آید!
قافیه ردیف و وزن کلمات را به کل فراموش کرده‌ام!
دیگر نمی‌توانم حتی درست فکر کنم؛ نوشتن پیشکش.
جنگی میان قطب‌های من رخ داده است!
شاید عجیب باشد ولی در این جنگ که بین من و خودم است، تنها یک نفر مقصر است و آن هم تویی!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Goli Pakseresht، . faRiBa .، *KhatKhati* و 7 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
این روزها عجیب دلم هوای مرگ کرده است!
دیگر حتی نوشتن و فکر در این باب کفاف روز مرگی‌هایم را نمی‌دهد.
این روزها سخت تر از همیشه می‌توانم خودم را گول بزنم.
این روزهانوشتن متن‌های یک یا دو خطی آرامم نمی‌کند و به یک شاه‌نامه آرامش نیاز دارم!
این روزها توان به دوش کشیدن عقایدم را ندارم!
تمام خاطرات دیروز و روزهای قبل تر را دور ریخته ام!
و امروز.. من!
یا همان حس من.. فرقی نمی‌کند... هر دو دست به دست هم داده اند تا از راه نوشتن و شاید این سبک افتضاح از نوشتن آرامم کنند!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Goli Pakseresht، . faRiBa .، *KhatKhati* و 4 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
می‌دانی باز دلگیرم
کاش کمی در کم می‌کردی
تمام مدت ادای درک کردن را در آوردی و من ساده‌تر از آنی بودم ک به تو شک کنم!
می‌دانی قبل از تو تمام شب را به مشکلات فکر می‌کردم
نمی‌توانستم درست بخوابم اما خب‌‌... بالاخره می‌خوابیدم!
اما وقتی تو آمدی همه چیز تغییر کرد.
زمانی ک کنارت بودم حتی یک ثانیه هم لبخند از روی صورتم پاک نمی‌شد..
اما حالا.. تو نیستی و مشکلات صد برابر بزرگ تر شده‌اند!
بزرگ تر از آن چیزی ک فکرش را بکنی!
و بزرگترین مشکل این‌جاست ک فکر می‌کنم در حال به تمسخر گرفتن من هستی!
هه!...اشکالی ندارد.. گفتم کمی دیگر صبر می‌کنم!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Goli Pakseresht، . faRiBa .، *KhatKhati* و 4 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
به زبان ساده:
تو دوری از من
ولی من دورتم!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Goli Pakseresht، . faRiBa .، *KhatKhati* و 4 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر یادت باشد گفته بودم تو در حال پرواز هستی
و من روی زمین در حال تماشای تو!
قول نشستن در کنارم را داده بودی اما به آن عمل نکردی!
آن‌وقت درخواست عمل کردن قول هایی ک به تو داده بودم را داری؟!!
در حالی ک تو حتی نتوانستی به یک قول کوچک عمل کنی..!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، *KhatKhati*، فاطمه نوری و 3 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاش باز هم زمان به عقب برگردد
افسوس که نمی‌شود.. البته غیر ممکن خوبی است!
تا چند روز پیش دلم می‌خواست همه چیز دوباره مثل قبل شود
اما حالا.. وقتی می‌بینم دیگر جایی در قلبت ندارم بهتر که همین گونه ادامه پیدا کند
من که همیشه نیستم!
تو که همیشه نیستی!
بالاخره باید که باید این موضوعات را می‌فهمیدم!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، *KhatKhati*، فاطمه نوری و 3 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوشتن دردی را از من درمان نمی‌کند
دلم می‌خواهد هر چه زودتر همه چیز تمام شود
دلم می‌خواهد هر چیزی ک در اطرافم هست پایان یابد
نه دیگر قلمی باشد که به عقایدم رنگ دهد
نه کاغذی باشد که وجود عقایدم را بپذیرد و نه مغزی باشد که عقایدی پرورش دهد!
و نه دیگر تویی باشی!
هه درست است.. تو نباشی عقایدی هم ندارم
زندگیم آرام خواهد شد.. یعنی دیگر زندگی ندارم و این یعنی آرامش مطلق...!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، *KhatKhati*، فاطمه نوری و 3 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
مانند خانه‌ای قدیمی شده‌ام!
هیچ‌کس در یک خانه قدیمی را نمی‌کوبد و اگر هم بکوبد حتی سلام ساده ای هم برای مطلع کردن صاحب خانه از ورود خود نمی‌کند.. اما
اما.. من می‌خواهم صدای زیبایت را دوباره در همین نزدیکی بشنوم!
یک خانه قدیمی مادام خاکی است!
اما من می‌خواهم کمی..فقط کمی گردو غبار غم را از خودم دور کنم!
کسی سعی در تمیز کردن یک خانه متروکه ندارد مگر اینکه بخواهد آن را از نو بسازد
من نمی‌خواهم از نو ساخته شوم!
کسی حتی برای یک میهمانی ساده هم نزدیک این خانه نمی‌شود و من دلم کمی.. فقط کمی مهمان می‌خواهد!
اما نه هر مهمانی...
این خانه فقط و فقط منتظر توست!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، *KhatKhati*، فاطمه نوری و 3 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر یادت باشد یک روز گفتم« اگه ناراحت باشی جوری به دنیا گند می‌زنم که خود خدا هم از خلق موجودی مثل من به غلط کردن بیوفته»؟
هه! هنوز هم روی حرفم هستم!
اما یک سوال عجیب خوره جانم شده است!
اگر من ناراحت باشم تو‌چه‌کار میکنی؟
!!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، *KhatKhati*، فاطمه نوری و 3 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,333
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
امروز درست وسط باتلاقی هستم که روزی به خاطر مجلات و در آن گیر افتاده بودم!
من خودم را برای نجات تو از تمام مشکلات اطرافت به خطر انداختم و تو فقط رفتی!
گذشتی..!
دور شدی..!
فراموش کردی.
همه چیز را فراموش کردی و این دردآور تر از هر چیزی است که در اطرافم وجود دارد!
و من تنها یک راه دارم
می‌نویسم!
که گویا دیگر پاسخ نمی‌دهد!


دلنوشته می‌نویسم | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .، *KhatKhati*، فاطمه نوری و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا