- عضویت
- 23/9/19
- ارسال ها
- 207
- امتیاز واکنش
- 2,334
- امتیاز
- 228
- زمان حضور
- 5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو با حس و علاقه بچگانهای که داشتی، با اینکه میدانستی خودم عاشق هستم؛ باعث بروز خیلی از مشکلها شدی!
باعث دور شدنم از جمعها،
عذاب وجدانی که نباید داشته باشم.
حس شک به همه،
کسی نبودم که از دوستانم دور باشم، اما به خاطر تو شدم!
همه چیز عادی بود، جمعهای ۴ نفرهمان به راه بود!
محبتهای گاه بیگاهم، لبخندهایم، شیطنتهایم!
اما تو...
با پرورش حس کودکانهای که نامش را عشق گذاشته بودی، همه چیز را به هم زدی!
من خوشبخت نبودم، اری کسی که دوستش داشتم عاشقم نبود، اما تو هیچوقت حق عاشقی نداشتی!
جان گفتنهای سادهی مرا، عشق و علاقه تعبیر کردی و میشود به زبان ساده گفت:
«تمام روابط دوستی بینمان را خراب کردی.»
و حال بنشین و افسوس بخور، دیگر هیچ چیز، هیچوقت مانند گذشته نخواهد شد!
هیچ وقت!
باعث دور شدنم از جمعها،
عذاب وجدانی که نباید داشته باشم.
حس شک به همه،
کسی نبودم که از دوستانم دور باشم، اما به خاطر تو شدم!
همه چیز عادی بود، جمعهای ۴ نفرهمان به راه بود!
محبتهای گاه بیگاهم، لبخندهایم، شیطنتهایم!
اما تو...
با پرورش حس کودکانهای که نامش را عشق گذاشته بودی، همه چیز را به هم زدی!
من خوشبخت نبودم، اری کسی که دوستش داشتم عاشقم نبود، اما تو هیچوقت حق عاشقی نداشتی!
جان گفتنهای سادهی مرا، عشق و علاقه تعبیر کردی و میشود به زبان ساده گفت:
«تمام روابط دوستی بینمان را خراب کردی.»
و حال بنشین و افسوس بخور، دیگر هیچ چیز، هیچوقت مانند گذشته نخواهد شد!
هیچ وقت!
دلنوشته حس من | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: