متن عاشقانه و سنگین

haniye anoosha · 31/10/19

امروز آنقدر سرگرم

دوست داشتن زندگی باش

که هیچ فرصتی برای

نفرت نداشته باشی

هر روز فرصتی تازه است

تا بهتر از دیروز باشی...

haniye anoosha · 31/10/19

در شب کوچک من؛

دلهره ویرانیست

گوش کن

وزشِ ظلمت را می شنوی؟

من غریبانه به این خوشبختی می‏ نگرم...

haniye anoosha · 31/10/19

حق الناس همیشه پول نیست

گاهی دل است

دلی که باید بدست می آوردیم

و نیاوردیم

دلےرا که شکستیم

و رهاکردیم

دلهای غمگینی که

بی تفاوت از کنارشان گذشتیم

خدا از هرچه بگذرد ازحق الناس نمی گذرد

haniye anoosha · 31/10/19

دل شکسته هایم را زیر دوش حمام میبرم...

بغض هایم را زیر "شر شر"آب داغ می ترکانم..

تا همه فکر کنند...

قرمزی چشمهایم از دم کردن حمام است...!!

haniye anoosha · 31/10/19

چقـدر بغـض کردمـ کنـارم نبـودی

هـزار بـار دلـم خواسـت ببـاره تـو نبـودی

نبـودی ببـینـی چقـدر سـوت و کـورم

چقـدر بـی قـرارم چقـدر بـی عبـورم

haniye anoosha · 31/10/19

ﺍﺯ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ،

ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ

ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ!

ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ...

ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ!

ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ...

ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻩ ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ...

ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ...

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ

ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ...

haniye anoosha · 31/10/19

حال دلت که خوب باشد

همه دنیا به نظرت زیباست

حال دلت که خوب باشد

حتی میشوی همبازی بچه ها

و چقدر لـ*ـذت دارد

که آدم حال دلش خوب باشد

حال دلتان همیشه خوب...

haniye anoosha · 31/10/19

تا گفتم که دوستتدارم ناگهان تنها شدم
کاش هیچوت به زبان نمی اوردم عشقم را
که این چنین تنها نمانم

haniye anoosha · 31/10/19

زندگیهیچوقت اونی که تو میخوای نمیشه ولی بعضیوقت ها از همین شکسته شدن ها و رفتن ها از تو یک آدم قوی و خوب میسازه. میبینی اونقدرام که فک میکردی بد نشده. قدرتجربه هاتو بدون تا دیگه شکسته نشی. دلت را صبور بار بیار.

moh@mad · 31/10/19

گاهی ما شبيه جنسِ خاك خورده ى داخلِ ويترينيم
كه يك نفر انتخابمان كرد
اما حاضر نشد بهايمان را پرداخت كند!
فقط آمد،دلخوشمان كرد،و رفت...
رفت يك دورى بزند و برگردد...!

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین