خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
‏احوالات دانشجویان:
قبل از کرونا: شب امتحان می‌خونیم دیگه
اوایل کرونا: عجب ترمی، همش تعطیلیم،ایول
اواسط کرونا: کلاس آنلاین هشششت صبح
اواخر کرونا: باز نکنن دانشگاه ها رو
بعد از کرونا: تَکرار ترم
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‏دلایلی که بابام هنوز بهم غذا میده:
١-انجام عملیات کارت به کارت
٢-پرداخت قبوض
٣- رساندن افراد خانواده به مقصد مورد نظر
۴- حمل وسایل سنگین
اگه این کارها نبود باید تا الان خودمو به کمیته امداد معرفی میکردم!!!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
سوالهای مهم ماه رمضون امسال:
1_اذون چه ساعتی میگن؟
2_افطاری بدیم کرونا نمیگیریم؟
3_افطاری بگیریم کرونا میگیریم؟
4_افطاری میدن؟
5_افطاری چی هست حالا؟
6_مطمئنی اینجا افطاری میدن؟
7_اینهمه بریم افطاری ندن چی؟
8_خواستن افطاری بدن یه تك زنگ میزنی؟
9_واسم جا میگیری موقع افطاری؟
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
عروسه روز معلم رو به خواهرشوهر و مادرشوهرش تبریک گفته
.اونام گفتن ما معلم نیستیم !!!!!!
عروسه هم گفته مهم نیست همین که به شوهر من درس میدین گند بزنه به زندگیمون یعنی معلمین☝
روز معلم مبارک


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
بچه بودم بابام گفت میخوای چیکاره شی؟
گفتم معلم
آخه تابستونا بیکارن!
الان که بزرگ شدم حسرت میخورم
چرا معلم نشدم؟ ☹
هم تابستون بیکارن
هم زمستون
هم پاییز
هم بهار!
همش بخاطر دلایل مختلف مدارس رو تعطیل میکنن الانم که دیگه کلا تو خونه نشستن حقوق میگیرن
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‏پشت تلفن به یارو گفتم بیا فلان‌جا من لـ*ـب خیابون وایستادم کچلم، لباسمم قرمزه.
می‌گه نفرمایید شما گل مایی،
انگار به خودم فحش دادم
خب کچلم دیگه☹
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
چند نفر تو کویر گیر میفتن
یکیشون میگه:
یه خبر خوب دارم، یه خبر بد!
اون یکی میگه: اول خبر بد!!
میگه: ما فقط شن واسه خوردن داریم
و اما خبر خوب این که این جا خیلی شن هست


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
‏الان هوا یه جوری شده که پاشی کولرو راه بندازی بابات جرت میده
پنجره هارو وا کنی پشه ها جرت میدن
هیچ کدومم نکنی گرما جرت میده
خلاصه بحران بعدی پیدا کردن نخ بخیه س
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
این پزشکا چه طور به این نتیجه رسیدن که ورزش عمر رو زیاد میکنه؟
خرگوش که همیشه جنب و جوش داره 2 سال عمر میکنه
و لاک پشت که ورزش نمیکنه 400 سال
گول نخوریداااا
تو قرنطینه بمونید
به استراحتتون ادامه بدین
بگییییییرین بخواااااااابین
تربیت بدنی شیراز
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
گدائه به یه نفر میگه : دو هزار تومن بده با اتوبوس برم خونه ! طرف میگه : من فقط ده هزار تومنی دارم خورد ندارم !
گدا : اشکالی نداره ، دیگه مجبورم با آژانس برم …


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
معلم به شاگرد میگه با میاد جمله بساز
شاگرد میگه : حالا یارم میاد
دلدارم میاد
معلمم میگه :
حالا صفرت میدم بگو ننت بیاد
روز معلم مبارک❤
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‏رفتم یه مغازه پودر بدنسازی بخرم
گفتم داداشی یه دونه از اینا به ما میدی؟
گفت نژاد؟
سـ*ـینه م رو دادم جلو با غرور گفتم آریایی اصیل
گفت مشتی غذای سگه اینا, نژاد سگت چیه؟‍♂
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بچه بودم قرار بود عموم اینا بیان خونمون نذری داشتیم،
بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردی، اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردی...
منم گفتم باشه، خلاصه!
عمو اومد و دیدم واسه نذری یه گوسفند آورده!
من بچه بودم میفهمی؟؟؟
بچهههههههههه


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پوکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
پول چرک کفه دسته
و زن مايع دستشويي ...
همچين ميشوره ميبره که کف کنی
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
رفتم خواستگاری
بابای دختره گف
کدومش رو میخوای
بزرگه رو بدم وسطیع رو بدم یا کوچیکه رو بدم...
گفتم همشو بده گروپ رو بزنم
بیرونم کردن بی شخصیتها
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تا 18 اردیبهشت مهلت دادن که سرپرست خانوارهایی که سیمکارت ندارن برن سیمکارت بگیرن تا بتونن درخواست بدن برای وام 1 میلیونی
بعد بخوان برای اون سیمکارت یه گوشی ساده بخرن نصف وام 1 میلیونی رو باید بدن بره
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جعفر پسرشو می بره آزمایش کنه تا معلوم بشه دیوونه هست یا نه
دکتر به پسره میگه :
برو با این آبکش آب بیار
جعفر می گه:
پسرم خسته ست بذار خودم بیارم


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تعجب
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
‏یارو رفیقش مرد! سر قبرش خرما گذاشت.
رفت نیم ساعت بعد اومد دید بشقاب خالیه!
رو قبرش میزنه و میگه:
جَفَر اگه گشنه ای برات فلافل بگیرم!!
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ٨ﺳﺎﻟﺸﻪ
ﻳﻪ ﺣﻠﺰﻭﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ
ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺣﻠﺰﻭﻥ ﻣﻴﺮﻩ ﺍﻳﻦ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻣﻴﺮﻩ
ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﻣﻴﻤﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺯﻣﻴﻦ.
ﻣﻴﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻨﮑﺎﺭﻭ ﻣﻴﮑﻨﻲ عزیزم!؟
ﻣﻴﮕﻪ ﭼﻮﻥ ﺣﻠﺰﻭن ﻣﻮﻗﻊ ﺣﺮﮐﺖ ﺗﺮﺷﺤﺎﺗﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﯿﺰﺍﺭه
ﮐﻪ ﺣﺎﻭﯼ ﮐﻼﮊﻥ ﻭ ﺍﻻﺳﺘﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﭼﯿﻦ ﻭ ﭼﺮﻭﮎ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻩ
ﻭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺪﻩ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ۶ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ
ﺻﻮﺭﺗﻤﻮ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﻨﮑﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ:
آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پوکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
یکسری هم مامانم میگفت آشپزخونه مون خیلی کوچیه







بابام یک دستبند طلا گرفت.







دیگه آشپزخونه مون کوچیک نبود


■مطالب طنز ■

 

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
‏دخترا
-کتی جون بیا اینم اون پونصد هزار تومنی که بهم قرض دادی خیلی خیلی ممنونم عزیزم
پسرا
-ممد این بیست هزار تومن ما رو نمیدی؟ باید حتما مامور بیارم دمه خونتون؟
+ برو الدنگ باز چی زدی هزیون میگی؟ کدوم بیست تومن اصلا؟ اصلا تو کی هستی؟ ‌‌‌‌‌‌
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‏یه بار یکی اومد خواستگاریم رفتیم تو اتاق حرف بزنیم گفتم غذای مورد علاقت چیه؟
تو چشمم نگاه کرد گفت چشم !
گفتم دیوونه اگه چشمامو بخوری تموم میشه ها !
گفت چشم کله پاچه منظورم بود
خواستم ضایع نشم گفتم بع بع !


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
933
امتیاز واکنش
20,050
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
داشتیم تلویزیون میدیدم اخبار گفت یه بچه ۱۰ساله کلی اختراع ثبت کرده, بابام یه نگاه بهم کرد گفت تو چند سالته؟
بابا بزرگم به بابام گفت خودت چند سالته الان؟
داشت جنگ میشد تلویزیون رو خاموش کردیم
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ﺍﮔﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺖ ﻣﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺸﯽ
ﻭﻟﯽ ﺍﮔﻪ یه ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﻭنه ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﻣﺎﻣﺎنت ﺷﮑﺴﺖ
کلا ﺯﻧﺪگیو ﺑﺒﻮﺱ ﺑﺰﺍﺭ ﮐﻨﺎﺭ
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کشتی در حال غرق شدن بود که ناخدا فرمان داد.
مردها حمله کردن که برن، ناخدا گفت خجالت بکشید، خانم ها مقدمند!
زن ها ضمن تشکر از ناخدا یکی یکی پیاده شدن.
بعد ناخدا گفت آقایون حالا میتونید پیاده شید، کوسه ها به اندازه کافی سیر شدن!
▧▨▧▨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
داشتم اتاقمو جاروبرقی میکشیدم و در حینش ،
آهنگم گوش میکردم
هندزفری تو گوشم ،
ولوم بالا و شروع کردم با جدیت تمام جارو کشیدن
بعد ۵ دقیقه مامانم زد رو شونم!!!
هندزفری رو در آوردم گفتم جانم مامان؟
گفت لااقل جارو رو روشن کن میمون


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا