- عضویت
- 22/9/19
- ارسال ها
- 18
- امتیاز واکنش
- 119
- امتیاز
- 98
- سن
- 27
- زمان حضور
- 39 دقیقه
نویسنده این موضوع
آریک بعد از بازی وسطی و افتادن در قیر حالش گرفته شده بود. به زور خود را تمیز کرد همینطور که گشتی در راهرو میزد با خود میغرید:
"هنوز بوی قیر میدم، اه چقدر هم چسبناکِ… این چه کاری بود که کردم!؟"
همینطور که با خودش حرف میزد حواسش نبود و وارد سالن ورزشی بزرگی شد. چشمش که به وسایل آنجا افتاد زبانش بند آمد. با خودش فکر کرد که چرا تا...
"هنوز بوی قیر میدم، اه چقدر هم چسبناکِ… این چه کاری بود که کردم!؟"
همینطور که با خودش حرف میزد حواسش نبود و وارد سالن ورزشی بزرگی شد. چشمش که به وسایل آنجا افتاد زبانش بند آمد. با خودش فکر کرد که چرا تا...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
داستان کوتاه قبلا پرنده بودم | mk7697 کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: