دلنوشت
-
آرامشِ دل
رها کن ؛ هر آنچه که فکرِ خواستنش، زمین گیرت می کند . این وابستگی های بی ثمر ؛ به بغضِ کهنه‌ای می مانَد بیخ گلو ، که تا رها نشود ؛ آرامشِ دنیایِ تو بر نخواهد گشت . رهایش که کردی ؛ اشک می ریزی ، عذاب می کشی و تمامِ حسرت و ترس هایِ ته گرفته ات به یک باره از چشمانت بیرون می ریزد . تا جایی که سبُک...- Fahtemeh.Sadat
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: عاشقانه و دل نوشت
-
دل نوشته اسکیزوفرنی | negah.arya کاربر انجمن رمان ۹۸
دلنوشته: اسکیزوفرنی نویسنده: نگاه آریا مقدمه: با پاهای برهنه میان شیشه ها راه میرفت باد از پنجره قدی لباس سفید بلند رنگش راه تکان میداد - تو همه جا هستی. برق چشات من میترسونه. کمی جلو تر رفت سوزش وحشتناکی در ذهنش پیچید به پشت سرش نگاه کرد, جاده خونی زیبایی راه انداخته بود- negah.arya
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: دل نوشته های کاربران
-
دل نوشته حرمان | ronak.a کاربر انجمن رمان ۹۸
به نام او... نام دلنوشته: ِحرمان نام نگارشگر: روناک ژانر:تراژدی_اجتماعی مقدمه: به هوای دود گرفته این ماه قسم. دلمان کمی فریاد میخواهد و زبانمان سکوت کرده. مغزمان به این تراژدی غم انگیزه پر تکرار میخند و اکسیژن های که بی رحمانه بلعیده شده و چیزی برایمان نمانده.- ronak.a
- موضوع
- پاسخ ها: 19
- انجمن: دل نوشته های کاربران
-
دلنوشته های سید طاها صداقت
تو واژه های کدام زبانی؟ ترجمه کدام شعری؟ نقشه کدام سرزمینی؟ هویّتِ کدام جامعه ای؟ نام کدام کهکشانی؟ ستاره کدام سیاره ای؟ روشنایِ کدام نوری؟ یا جاذبه کدام خاکی؟ کیستی که اینگونه ای؟ که دوست داشتنت رهایی ندارد... انجمن رمان نویسی https://forum.roman98.com https://roman98.com- SAEEDEH.T
- موضوع
- پاسخ ها: 9
- انجمن: عاشقانه و دل نوشت
-
عاشقانه های مهران رضانیا
می‌شود نبود؟ یا می‌شود چشم‌ها را بست و آهسته مُرد؟ تا دوباره متولد شوم و تو را جایی دیگر ببینم! در جهانی دیگر، و یا در جغرافیایی نزدیک به موهای تو...! ولی می‌ترسم زبان هم را نفهمیم! آن وقت تا بخواهم یاد بگیرم و تکرار کنم "دوستت دارم"، باز هم دیر شده باشد... انجمن رمان نویسی...- BINA.A
- موضوع
- پاسخ ها: 0
- انجمن: عاشقانه و دل نوشت
-
دل نوشته خاطرات قاتل | * کاربر انجمن رمان ۹۸
نام اثر: خاطرات قاتل نویسنده: * ژانر:غمگین،تراژدی،عاشقانه مقدمه: جمعتان جمع است و آشفته بازاری به راه انداخته اید در ذهن بیمار من شبیه ماده ی روان گردانی شده اید که در لحظه او را می آورید و کم کم ، از من دورش میکنید شدیدا ذجرم میدهید... اسمتان را گذاشته ام ، خاطرات قاتل چرا...- ~ZaHrA~
- موضوع
- پاسخ ها: 20
- انجمن: دل نوشته های کاربران
-
منتخب الف.نون | Noushin_salmanvandi کاربر انجمن رمان ۹۸
نام دلنوشته: الف.نون نویسنده: نوشین سلمانوندی ژانر: عاشقانه سطح؛ منتخب مقدمه؛ هر روز عصر نیمه‌های غروب، کنار پنجره‌اش می‌ایستادم. با ناز موهایش را شانه می‌زد بلند بودند و خرمایی! سنگ را بلند می‌کردم تا شیشه‌ی پنجره‌اش تقه را لمس‌کند اما محو می‌شدم در زیبایی‌اش. رسوخ می‌کرد در من! بی‌حواس، زانو...- Noushin_salmanvandi
- موضوع
- پاسخ ها: 11
- انجمن: دل نوشته های کاربران
-
~اسفند ماه~
اسفند عینِ پنجشنبه هاست . .. که همیشه صدبار قشنگ تر از جمعه هاست ! اصلا از همون شروعش قشنگه حس بوی بهار از پشت پنجره و آفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه شور ِ قشنگ چهارشنبه سوری اسفند یعنی یک سال دیگه یعنی یه شانس دیگه بهترین ماه سال با آرزوی بهترینها در ماه اسفند برای...- ASaLi_Nh8ay
- موضوع
- پاسخ ها: 31
- انجمن: بایگانی ادبیات
-
دلنوشته او یکی را جز من داشت | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨
به نامش آغاز می‌کنم نام دلنوشته: او یکی را جز من داشت نام نویسنده: ASaLi_Nh8ay نام ویراستار: SHADOW اعتراف می‌کنم شکستِ عاشقانه‌ام را و همه مرا سرزنشم می‌کنند! بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند. شاید این شکست نشانه پیروزی است. شاید این شکست، شکستی برای پنهان شدن یا پنهان کردن است...- ASaLi_Nh8ay
- موضوع
- پاسخ ها: 31
- انجمن: دل نوشته‌های کامل شده
-
عاشقانه‌های سجاد سامانی
دنیای من! تمام جهانم از آن توست جان مرا بگیر، که این نیز جان توست اندوه داستان مرا کاش حس کنی دشمن‌ترین رقیب من از دوستان توست تنها نه از ملامت مردم در آتشم آتش‌بیار معرکه زخم زبان توست مشکن دل مرا که به خود ظلم می‌کنی این شیشه‌ای که می‌شکنی آشیان توست تاثیر اشک‌های مرا روی او ببین این فرق سنگ...- SAEEDEH.T
- موضوع
- پاسخ ها: 12
- انجمن: عاشقانه و دل نوشت
