خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

مبینا زارع

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
189
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
1 روز 5 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت۱۰

صدای داد و فریاد مادر و پدرم در هم آمیخته و همین سبب شده بود صدایشان را واضح نشنوم. پشت در، روی تـ*ـخت نشسته و زانو‌های کوچکم را با دستان ظریفم در آ*غو*ش کشیده و پتوی بنفشم که رنگش در سیاهی شب و تاریکی اتاق گم شده بود را روی سرم کشیده بودم. دستانم را روی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سلوان | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: masera، Essence، اروان و 9 نفر دیگر

مبینا زارع

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
189
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
1 روز 5 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت۱۱

انگشتی خونی و بریده که بی‌جان و بی‌حرکت داشت برایم زبان درازی می‌کرد. انگشت غرق لـ*ـخته‌های خونی بود که به سیاهی می‌زد اما این باعث نمی‌شد که نتوانی لاک قرمز رنگ ناخنش را ببینی.
***

در اتاق ناگهانی و با شدت از چارچوبش جدا شد اما این باعث نشد من نگاهم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سلوان | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: masera، Essence، اروان و 9 نفر دیگر

مبینا زارع

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
189
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
1 روز 5 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت۱۲

دستم را گرفت و به دنبال خود کشاند. وارد خانه شدیم. در پی او به سمت مبل‌های فرانسوی مشرف به حیاط کشیده شدم. روی مبلی سه نفره نشست و مرا هم کنار خود جای داد. تمام بدنش روی مبل به سمتم چرخید اما من فقط سرم را به طرف او چرخاندم.
- ببین تبسم،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سلوان | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: masera، فریاد، Essence و 5 نفر دیگر

مبینا زارع

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
189
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
1 روز 5 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت۱۳

هنوز نیامد غرغرهايش شروع شده بود:
- سلامم که بلد نیستی بکنی.
بیخیال سری تکان دادم و پله‌ها را طی کردم. سعی کردم به "بی شعوری" که زیر لـ*ـب نسارم کرد توجهی نکنم. در راهرو آرزو را دیدم و با سلامی کوتاه از کنارش گذشتم و خود را در اتاق انداختم.
***

روی صندلی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سلوان | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~، masera، -DELI- و 3 نفر دیگر

مبینا زارع

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/10/23
ارسال ها
17
امتیاز واکنش
189
امتیاز
53
سن
15
زمان حضور
1 روز 5 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت۱۴

مرد که حالا اسمش را از روی لباسش خوانده فهمیده بودم رضا است با اخم‌هایی در هم رفته گفت:
- عجول نباشید. اجازه بدید مشخص میشه‌.
رادان با فریادی که مرا از جا پراند گفت:
- یعنی چی؟ همینجوری اومدید تو خونه من الانم میگید صبر کنید همه چی معلوم میشه.
آریا به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سلوان | مبینا زارع کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، masera، ~MobinA~ و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا