- عضویت
- 16/5/23
- ارسال ها
- 498
- امتیاز واکنش
- 2,491
- امتیاز
- 183
- سن
- 16
- زمان حضور
- 11 روز 17 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
بالاخره آن صدا را شنید. صدایی که با او از کودکی خشن تا کرد، اما در عینحال حامیاش بود.
شنید صدای غمآلود پدرش را و گویی که شهری در دلش فرو ریخت و آوار خانهها، روی قفسهی سـ*ـینهاش سنگینی کرده و راه نفسش را گرفت.
چشمهی اشکی که با نفرت سرچشمه گرفته شده از قلبش، پس از کشتن مرد خشکیده بود، دوباره به...
شنید صدای غمآلود پدرش را و گویی که شهری در دلش فرو ریخت و آوار خانهها، روی قفسهی سـ*ـینهاش سنگینی کرده و راه نفسش را گرفت.
چشمهی اشکی که با نفرت سرچشمه گرفته شده از قلبش، پس از کشتن مرد خشکیده بود، دوباره به...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✺اختصاصی رمان کین | حدیث امن زاده و زینب عشقه کاربران انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: