مشاعره با حرف ش

~ĤaŊaŊeĤ~ · 26/3/22

شب ها منم و چشمک محزون ثریا
با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

moh@mad · 29/3/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
شب ها منم و چشمک محزون ثریا
با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

شربتی داری که پنهان به نومیدان دهی
تا فغان در ناورد از حسرتش امیدوار
چشم و خود ای دل ز دلبر تا توانی بر مگیر
گر ز تو گیرد کناره ور تو را گیرد کنار

مولانا

SelmA · 12/5/22

شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبندد

moh@mad · 13/5/22

Ghoolagh گفت:
شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبندد

شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ما
کی قدم می نهی ای شاه به ویرانه ما
ما هنوز ای نفس گرم پر از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دل دیوانه ما

~ĤaŊaŊeĤ~ · 13/5/22

شهریست پرکرشمه و حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ارنه خریدار هر ششم

درست گفتم؟!

moh@mad · 13/5/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
شهریست پرکرشمه و حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ارنه خریدار هر ششم

درست گفتم؟!

کاملا درسته

من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم سرخوش و می صاف بی‌غشم
گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگو
آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم

~ĤaŊaŊeĤ~ · 13/5/22

شنیدستم که سهبازی کهنسال
کبوتر بچه ای را کرد دنبال

moh@mad · 13/5/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
شنیدستم که سهبازی کهنسال
کبوتر بچه ای را کرد دنبال

شمع را خاموش می سازد نسیم بی صدا
ای زبان اور ز خصم بی زبان اندیشه کن

SelmA · 14/5/22

شب فراق نداند که تا سحر چند است
مگر کسي که به زندان عشق در بند است

moh@mad · 18/5/22

Ghoolagh گفت:
شب فراق نداند که تا سحر چند است
مگر کسي که به زندان عشق در بند است

شب به تنهایی خودش مامور بر ازار ماست
وای از ان ساعت که با غم هم تبانی میکند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

مدیر تالار بیوگرافی

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

مدیر تالار بیوگرافی

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین