خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست
یک دست بی صداست،
من، دست من کمک ز دست شما می کند طلب
فریاد من شکسته اگر در گلو ، وگر
فریاد من رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد می زنم
فریاد می زنم !


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست
یک دست بی صداست،
من، دست من کمک ز دست شما می کند طلب
فریاد من شکسته اگر در گلو ، وگر
فریاد من رسا
من از برای راه خلاص خود و شما
فریاد می زنم
فریاد می زنم !
من ندانم با که گویم شرح درد
قصه رنگ پریده، خون سَرد
هرکه با من همره و پیمانه شد
عاقبت شیدا دل و دیوانه شد
قصه‌ام عشاق را دلخون کند
عاقبت خواننده را مجنون کند


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
در چشم می‌کشاند
گویا کسی است که می‌خواند
اما صدای آدمی این نیست
با نظم هوش ربایی من
آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین؛
ز اندوه های من
سنگین تر


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و ElnaZ☆

ElnaZ☆

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/11/23
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
479
امتیاز
78
سن
22
زمان حضور
9 روز 9 ساعت 38 دقیقه
در چشم می‌کشاند
گویا کسی است که می‌خواند
اما صدای آدمی این نیست
با نظم هوش ربایی من
آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین؛
ز اندوه های من
سنگین تر
راه سپارنده ی بالا و پست
بست پر و بال و به گل بر نشست
گاه مکیدیش لـ*ـب سرخ رنگ
گاه کشیدیش به بر تنگ تنگ
نیز گهی بی خود و بی سر شدی
بال تنبلی به هوا بر شدی


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تن
و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که سرخوش هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تن
و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که سرخوش هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
آفتاب من
روی پوشیده است از من در میان آبهای دور
آفتابی گشته بر من هر چه از هر جا
از درنگ من
یا شتاب من
آفتابی نیست تنها آفتاب من
در کنار رودخانه


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
هرکسی خواهد دانست و بجا خواهد آورد مرا
که در این پهنه‌ور آب،
به چه ره رفتم و از بهر چه‌ام بود عذاب


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و MaRjAn

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
هرکسی خواهد دانست و بجا خواهد آورد مرا
که در این پهنه‌ور آب،
به چه ره رفتم و از بهر چه‌ام بود عذاب
به من آهسته بگو
عشق سلام چه خبر از غم دنیا
دل من خسته نباشی
نفست گرم و دلت شاد
مبادا که از این رنج برنجی
که جهان گشته پر از درد


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,924
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 23 دقیقه
به من آهسته بگو
عشق سلام چه خبر از غم دنیا
دل من خسته نباشی
نفست گرم و دلت شاد
مبادا که از این رنج برنجی
که جهان گشته پر از درد
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,471
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 48 دقیقه
دست‌ها می‌سایم
تا دری بگشایم
به عبث می‌پایم
که به در کس آید
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا