مشاعره با حرف س

Delvin22 · 11/4/24

moh@mad گفت:
سوی عدم دری ز جهان وجود نیست
ما جاودانه‌ایم بر این می‌توان گریست

هر کس به روزگار کسی غبطه می‌خورد
این حال و روز ماست ببین آرزوی کیست

فاضل

سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد

moh@mad · 12/4/24

Delvin22 گفت:
سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد

ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست
وین دلم را طاقت اندیشه ی ایام نیست

عشق در ظاهر حرام است از پی نامحرمان
زآنکه هر بیگانه ای شایسته ی این نام نیست

Delvin22 · 13/4/24

moh@mad گفت:
ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست
وین دلم را طاقت اندیشه ی ایام نیست

عشق در ظاهر حرام است از پی نامحرمان
زآنکه هر بیگانه ای شایسته ی این نام نیست

سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی
آخر ای بدعهد سنگین دل چرا برداشتی

سعدی

moh@mad · 16/4/24

Delvin22 گفت:
سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی
آخر ای بدعهد سنگین دل چرا برداشتی

سعدی

سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو

هرگاه که خوشدلی سر از ما بکشد
رامش کند آن زلف خوش سرکش تو

zariiiiiiiii · 24/4/24

سخت بر دیوار، تن، چون پیرهن پیچیده ام
کَس نپیچد گردخود اینسان که من پیچیده ام
- معینی کرمانشاهی

moh@mad · 1/5/24

zariiiiiiiii گفت:
سخت بر دیوار، تن، چون پیرهن پیچیده ام
کَس نپیچد گردخود اینسان که من پیچیده ام
- معینی کرمانشاهی

سر درون سـینه بـردم تا بـبینـم خویش را
طـعمه دندان گرگ آز دیدم میش را

هرکه از این خوان هستی جرعه نوش غفلت است
آخرش چـون من بجان باید خریدن نیش را

معینی کرمانشاهی

zariiiiiiiii · 3/5/24

سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تا روی در این منزل ویرانه نهادیم

moh@mad · 3/5/24

zariiiiiiiii گفت:
سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تا روی در این منزل ویرانه نهادیم

سرگشته محضیم و در این وادی حیرت
عاقل‌تر از آنیم که دیوانه نباشیم

چون می نرسد دست به دامان حقیقت
سهل است اگر در پی افسانه نباشیم

اخوان ثالث

-FãTéMęH- · 6/5/24

moh@mad گفت:
سرگشته محضیم و در این وادی حیرت
عاقل‌تر از آنیم که دیوانه نباشیم

چون می نرسد دست به دامان حقیقت
سهل است اگر در پی افسانه نباشیم

اخوان ثالث

ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد

MaRjAn · 8/5/24

-FãTéMęH- گفت:
ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد

سر نتوانم که برآرام چو چنگ
ور چو دفم پوست بدرد قفا

- سعدی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین