مشاعره با حرف ت

*NiLOOFaR* · 4/9/23

تا شدم بی‌خبر از خویش، خبرها دیدم
بی‌خبر شو که خبرهاست در این بی‌خبری...!

فروغی بسطامی

*NiLOOFaR* · 4/9/23

تا فراموشی به خاطرهاست، در یادیم ما
-دهلوی

*NiLOOFaR* · 4/9/23

تو سنگدل به لطافت دلی نمی‌جویی
-سعدی

*NiLOOFaR* · 4/9/23

تا زنده‌ام رها نکنم تار موی تو
-تبریزی

moh@mad · 5/9/23

*NiLOOFaR* گفت:
تا زنده‌ام رها نکنم تار موی تو
-تبریزی

تا نگردیده است عادت، نشأه می بخشد نوشیدنی
گر به امید جنون از نو شوم عاقل بجاست

تا شکاری هست، در پرواز باشد چشم دام
نیست زلف یار را آرام تا یک دل بجاست

(SINA) · 7/9/23

تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت

moh@mad · 7/9/23

(SINA) گفت:
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت

ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند

عالمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس

Delvin22 · 12/9/23

moh@mad گفت:
ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند

عالمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس

تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد

*AsAl* · 12/9/23

تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

(سعدی)

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

(حافظ)

تا کـــی به تمـــنای وصــال تو یـــگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

moh@mad · 14/9/23

*AsAl* گفت:
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

(سعدی)

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

(حافظ)

تا کـــی به تمـــنای وصــال تو یـــگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

تشنگان گر آب جویند از جهان
آب جوید هم به عالم تشنگان‌‌
چون که عاشق اوست تو خاموش باش
او چو گوشت می‌‌کشد تو گوش باش‌‌

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی تالار موسیقی

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین