مشاعره با حرف ن

moh@mad · 29/5/23

YeGaNeH گفت:
نه کسی
منتظر است،
نه کسی چشم به راه..
نه خیال گذر از کوچه ی ما
دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری
غیر از آه...!

- فریدون مشیری

نارفته به شاهراه وصلت گامی
نایافته از حسن و جمالت کامی

ناگاه شنیدم از فلک پیغامی
کز زخم زوال نوش بادت جامی

کسایی

YeGaNeH · 7/6/23

ندانمت که چه گویم،
تو هر دو چشم منی
که بی وجود شریفت،
جهان نمی‌بینم.

- سعدی

moh@mad · 9/6/23

YeGaNeH گفت:
ندانمت که چه گویم،
تو هر دو چشم منی
که بی وجود شریفت،
جهان نمی‌بینم.

- سعدی

نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را
شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را

پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست
مردم بی‌امتیاز و عاشق ممتاز را

وحشی بافقی

YeGaNeH · 18/6/23

‌نمی‌دانم از دلتنگی عاشق ترم
یا از عاشقی
دلتنگ تر!
فقط میدانم
در آ*غو*ش منی
بی آنکه باشی
و رفته ای
بی‌آنکه نباشی...

- عباس معروفی

moh@mad · 19/6/23

YeGaNeH گفت:
‌نمی‌دانم از دلتنگی عاشق ترم
یا از عاشقی
دلتنگ تر!
فقط میدانم
در آ*غو*ش منی
بی آنکه باشی
و رفته ای
بی‌آنکه نباشی...

- عباس معروفی

نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی

نه سراغ من گرفتی نه سخن به نامه گفتی
به همان بهـانه ای که،نشنیده ای ندائــی

فریدون مشيري

Mahii · 20/6/23

moh@mad گفت:
نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی

نه سراغ من گرفتی نه سخن به نامه گفتی
به همان بهـانه ای که،نشنیده ای ندائــی

فریدون مشيري

نالم از دست تو ای
ناله که تاثیر نکردی

گر چه او کرد دل از
سنگ تو تقصیر نکردی

شهریار

moh@mad · 22/6/23

Mahii گفت:
نالم از دست تو ای
ناله که تاثیر نکردی

گر چه او کرد دل از
سنگ تو تقصیر نکردی

شهریار

نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را
شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را

پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست
مردم بی‌امتیاز و عاشق ممتاز را

Mahii · 23/6/23

moh@mad گفت:
نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را
شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را

پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست
مردم بی‌امتیاز و عاشق ممتاز را

نفسی وجود دارم
که تو را سجود آرم
که سجود توست جانا
دعوات مستجابم
به سحر تویی صبوحم
به سفر تویی فتوحم
به بدل تویی بهشتم
به عمل تویی ثوابم...

moh@mad · 24/6/23

Mahii گفت:
نفسی وجود دارم
که تو را سجود آرم
که سجود توست جانا
دعوات مستجابم
به سحر تویی صبوحم
به سفر تویی فتوحم
به بدل تویی بهشتم
به عمل تویی ثوابم...

نزنم نمک به زخمی که همیشگی است ، باری ،
که نه خسته ی نخستین ، نه خراب آخرینم
تب بـ*ـو*سه ایم از آن لـ*ـب ، به غنیمت است امشب
که نه آگه ام که فردا ، چه نشسته در کمینم