- عضویت
- 20/6/23
- ارسال ها
- 0
- امتیاز واکنش
- 0
- امتیاز
- 10
- سن
- 23
- زمان حضور
- 3 ساعت 2 دقیقه
سلام دوستان. وقت بخیر. بچه ها من دنبال رمانی میگردم که از همه چیش یه تصویر محوی یادمه :/ داستان درباره دختری بود که مشکل مردگریزی داشت و با مادرش تنها زندگی میکرد. اگر اشتباه نکنم خدمتکار بود و توی خونه یه زن و شوهر کار میکرد که فکر کنم اسمشون سحر یا سحرناز و ارش بود و دوتا پسر دوقلو هم داشتن. دختر داستان با این سحر هم یه رابـ*ـطه دوستانه خیلی نزدیکی داشت. برادر یا پسرعموی ارش هم اگر اشتباه نکنم اسمش طاها بود و کم کم به دختر داستان نزدیک میشه. یه اتفاقاتی هم میفته که ارش و سحر و طاها اینا همه فکر میکنن این دختر با برنامه قبلی نزدیکشون شده و طردش میکنن و دختر تنها میشه. همون موقع مادرش هم باید قلبش رو عمل کنه و مشکلات زیادی براش پیش میاد و بعدش اونها میفهمن که اشتباه میکردن و این داستانا...
یه مدته تو ذهنمه و هرررچی فکر میکنم یادم نمیاد اسمش رو یا اسم دختر رو
خواهشا اگه میدونید بگیدددد
یه مدته تو ذهنمه و هرررچی فکر میکنم یادم نمیاد اسمش رو یا اسم دختر رو
خواهشا اگه میدونید بگیدددد
~♦•پیدا کردن رمانهای گمنام•♦~
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com