خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
در چشم می‌کشاند
گویا کسی است که می‌خواند
دردا كه نگشت هر كسي محرم ما
آگاه نشد به دل ز بيش و كم ما

آنی كه نشاندمش سخنها در گوش
ديدم كه ز دور خنده زد بر غم ما


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و YeGaNeH

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
آن که می‌دارد تیمار مرا کار من است
من نمی‌خواهم درمانم اسیر
صبح وقتی که هوا شد روشن
هرکسی خواهد دانست و بجا خواهد آورد مرا


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و YeGaNeH

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
آن که می‌دارد تیمار مرا کار من است
من نمی‌خواهم درمانم اسیر
صبح وقتی که هوا شد روشن
هرکسی خواهد دانست و بجا خواهد آورد مرا
آن گل صحرا به غمزه شکفت
صورت خود در بن خاری نهفت
صبح همی باخت به مهرش نظر
ابر همی ریخت به پایش گهر


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
آن گل صحرا به غمزه شکفت
صورت خود در بن خاری نهفت
صبح همی باخت به مهرش نظر
ابر همی ریخت به پایش گهر
راه سپارنده ی بالا و پست
بست پر و بال و به گل بر نشست
گاه مکیدیش لـ*ـب سرخ رنگ
گاه کشیدیش به بر تنگ تنگ
نیز گهی بی خود و بی سر شدی
بال تنبلی به هوا بر شدی


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و *NiLOOFaR*

MEESSA

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/5/23
ارسال ها
14
امتیاز واکنش
54
امتیاز
23
زمان حضور
17 ساعت 35 دقیقه
راه سپارنده ی بالا و پست
بست پر و بال و به گل بر نشست
گاه مکیدیش لـ*ـب سرخ رنگ
گاه کشیدیش به بر تنگ تنگ
نیز گهی بی خود و بی سر شدی
بال تنبلی به هوا بر شدی
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا
یک چند در انتظار بگذشت مرا
باقی همه صرف حسرت روی تو شد
بنگر که چه روزگار بگذشت مرا


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، Delvin22، YeGaNeH و یک کاربر دیگر

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا
یک چند در انتظار بگذشت مرا
باقی همه صرف حسرت روی تو شد
بنگر که چه روزگار بگذشت مرا
آی آدم ها
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد
آی آدم ها که روی ساحل آرام در کار تماشائید
موج می کوبد به روی ساحل خاموش


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و MEESSA

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,745
امتیاز
223
سن
23
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 18 ساعت 50 دقیقه
آی آدم ها
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد
آی آدم ها که روی ساحل آرام در کار تماشائید
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ کاروانستم
با صداهای نیم زنده ز دور
هم عنان گشته هم زبان هستم
جاده اما ز همه کس خالی است
ریخته بر سر آوار آوار
این منم مانده به زندان شب تیره که باز
شب همه شب
گوش بر زنگ کاروانستم


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,745
امتیاز
223
سن
23
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 18 ساعت 50 دقیقه
آی آدم ها
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد
آی آدم ها که روی ساحل آرام در کار تماشائید
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ کاروانستم
با صداهای نیم زنده ز دور
هم عنان گشته هم زبان هستم
جاده اما ز همه کس خالی است
ریخته بر سر آوار آوار
این منم مانده به زندان شب تیره که باز
شب همه شب
گوش بر زنگ کاروانستم


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ کاروانستم
با صداهای نیم زنده ز دور
هم عنان گشته هم زبان هستم
جاده اما ز همه کس خالی است
ریخته بر سر آوار آوار
این منم مانده به زندان شب تیره که باز
شب همه شب
گوش بر زنگ کاروانستم
من به راه خود باید بروم
کس نه تیمار مرا خواهد داشت
در پر از کشمکش این زندگی حادثه بار
گرچه گویند نه اما هر کس تنهاست


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و Delvin22

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,745
امتیاز
223
سن
23
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 18 ساعت 50 دقیقه
من به راه خود باید بروم
کس نه تیمار مرا خواهد داشت
در پر از کشمکش این زندگی حادثه بار
گرچه گویند نه اما هر کس تنهاست

ترا من چشم در راهم

ترا من چشم در راهم

شباهنگام

که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

ترا من چشم در راهم

شباهنگام


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا