مشاعره با حرف ت

Tabassoum · 9/2/23

تحمل کن که باید دل بریدن را بلد باشی
ببینی بو کنی اما نچیدن را بلد باشی

(SINA) · 9/2/23

تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی

moh@mad · 10/2/23

(SINA) گفت:
تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران
قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی

تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت

(SINA) · 10/2/23

تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی

moh@mad · 10/2/23

(SINA) گفت:
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی

تا رنج تحمل نکنی گنج نبينی
تا شب نرود صبح پديدار نباشد

آهنگ دراز شب رنجوري مشتاق
با آن نتوان گفت که بيدار نباشد

(SINA) · 16/2/23

تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین

به چین زلف تو آید به بتگری آموخت

moh@mad · 17/2/23

(SINA) گفت:
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین

به چین زلف تو آید به بتگری آموخت

تا هجر تو کرد بر وصال تو شتاب
دارم دل جوشان چو بر آتش سیماب

ترسم که دگر نبینم ای در خوشاب
اندر شب هجر خویش روی تو بخواب

(SINA) · 23/2/23

تابش حسن تو در کعبه و بتخانه فتاد

آتش عشق تو، بر محرم و نامحرم زد

ozan♪ · 24/2/23

تامل کنان در خطا و ثواب
به از ژاژ خایان حاظر جواب

moh@mad · 24/2/23

ozan♪ گفت:
تامل کنان در خطا و ثواب
به از ژاژ خایان حاظر جواب

تو می روی و دیده ی من مانده به راهت
ای ماه سفرکرده خدا پشت و پناهت

ای روشنی دیده سفر کردی و دارم
از اشک روان آینه ای بر سر راهت

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دستیار تالار هنر

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

نگارشگر انجمن

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین