خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

الی۶۹

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
33
زمان حضور
18 دقیقه
سلام.یه رمان بود درباره دختری که تهران دانشجو بود بعد زلزله ورزقان اتفاق میفته و میره کمک اسم رمانشو کسی میدونه؟


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

الی۶۹

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
33
زمان حضور
18 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان میگردم که دختره از خارج برگشته بود از جایی که پدرش اون و از بچگی فرستاد تا توی یه خوابگاه درس بخونه. حالا برگشته با کلی خاطره تلخ.
این دختره یه دختر عمویی داره که فک کنم اسمش ماهرخ بود ولی ماهی صداش میکردن. ماهرخ با یه پسری نامزد میشه. این دختره باباش میخواسته بهش بی احترامی کنه اما فرار میکنه دختره و میره پیش نامزد ماهی اونم فراریش میده تو یه روستا و ...

ممنون میشم اگه اسمشو بگید
رمان ناگفته ها


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

karbar 1100

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
25
زمان حضور
28 دقیقه
سلام دنبال یه رمان میگردم که دو تا دختر دوست هم هستن بعد یه پسری عاشق یکی از دخترا میشه اما اون دختره با یه پسری که همسایه دوستش بوده ازدواج می‌کنه و اون یکی دختره هم عاشق اون پسری که عاش دوستش بوده میشه باهاش ازدواج می‌کنه اما شوهرش چشمش دنبال دوست دختره که عشق سابقشه هست و با زنش رابـ*ـطه ای نداره آخرش مامان دختره میمیره دختره میخواد از شوهره جدا شه حامله میشه بچه دار میشن شوهره هم میاد میگه وابستت شدم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

*Sara

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
48
زمان حضور
1 ساعت 17 دقیقه
سلام دوستان من دنبال ی رمان هستم که دختره اسمش رومیسا ست و خواهرش که اسمش کلیسا بوده تو بچگی توی دریا غرق میشه و مادرش رومیسا رو مقصر می‌دونه و ازش دوری می‌کنه
رومیسا مشکل قلبی داره و حاضر به عمل نیست تا اینکه با متخصص قلب به اسم امیرحافظ آشنا میشه که باعث این آشنایی پدر رومیسا ست و این دونفر عاشق هم میشن
در ضمن رومیسا سه تا دوست داره به نامهای باران و لنا و زهرا که زهرا بخاطر اینکه ی پسری به اسم مهرزاد رو دوست داشت و باباش مخالف بود و میخواست اونو بزور به عقد کس دیگه ای دربیاره که اون طرف به زهرا بی احترامی می‌کنه و زهرا خودکشی می‌کنه بعدشم مهرزاد خودشو سر قبر زهرا میکشه لطفا راهنماییم کنید اسم رمان چیه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

شقایق 70

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
34
زمان حضور
49 دقیقه
سلام.یه رمان بود که دختره اهل شمال بود و یه نامزد داشت که توی تصادف مرد و همه به دختره میگفتن نحس.بعد دانشگاه قبول شد و به تهران اومد.لطفا اگه کسی میدونه بگه.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

شقایق 70

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
26
سن
34
زمان حضور
49 دقیقه
یه رمانه خیلی وقته دنبالشم اسمشم متاسفانه فراموش کردم حتی اسم شخصیتاش اینقد رو مخمه اسمشو بدونم دلم میخواد یه بار دیگه بخونمش دختره دانشجوعه سرپرستی یه پسره رو به عهده میگیره همراه خودش میبره بعد بچه رو بزرگ میکنه پسره با اینکه چند سال ازش کوچیک تره عاشق دختره میشه یادمم میاد که دختره معلم میشه آخر آخرشم با هم ازدواج میکنن .
سلام‌‌ فکر کنم‌ ریما


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

هورآم

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/1/22
ارسال ها
129
امتیاز واکنش
947
امتیاز
163
زمان حضور
16 روز 18 ساعت 18 دقیقه
سلام
دنبال یه رمانی هستم
که دختره داستان روانشناسیه که بخاطر دانشگاهش و درخواست استادش به یه تیمارستان میره و قراره یه فرد رو درمان کنه که این فردم(پسره داستان) یه نابغه ی روانیه،با چشمان سیاه و عجیب همچنین قاتل زنجیره ایه ، تو اتاقی که هست کسی نباید از خط های قرمز عبور کنه؛دکترهای قبلی هرکدوم یا عاشقش شدن یا در اخر به طور عجیبی کشته شدن(طبق داستان توسط این پسر )
از ۲۰ سالگی به تیمارستان اومده و نزدیکه ۱۵ ساله در تیمارستانه؛ در اخرم عاشقه هم میشن و.....
کسی اسمه این رمانو میدونه؟!
یه قستمی از رمان:

خیره به در سفید رنگ نفس عمیقی کشید

هنوز قدم اولو برنداشته بود که صدای پرستاری که همراهش بود بلند شد

پرستار : به هیچ وجه از خطوطی که کشیده شده جلوتر نرید خطرناک اصلا سعی نکنید دستاشو باز کنید یا واسش دل بسوزونید
قبلا چهارنفر بخاطر اینکه از سر دلسوزی دستاشو باز کردن راهی بیمارستان شدن

دوتاشون هنوزم خوب نشدن البته اون دوتای دیگه دست کمی از دیوونه ها ندارن

صداشو پایین آورد و چیزی گفت که ناردونه نشنید

ساتیا با جدیت ابروهاشو بالا انداخت و گفت : چرا باید از روی دلسوزی دست یه بیمارو باز کنن!؟؟!؟!!

پرستار نگاهی به اطرافش کرد صداشو پایین آورد و با ترس گفت :

میگن چشاش جادو داره هرکی نگاهش میکنه عاشق و شیفتش میشه

سر دو روز نشده همه اخطارارو فراموش می کنه دوتا دکترای قبلی که زن بودن به قدری عاشقش شده بودن که استاد رسولی مجبور شد جفتشونو اخراج کنه.




~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

yeriiii

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
25
زمان حضور
54 دقیقه
سلام عزیزان
من دنبال یه رمانم که اسم دختره رو یادم نمیاد ولی کلیت داستانو یادمه. دختره با پدر بزرگ مادریش زندگی میکنه ولی طی یه سری شرایطی مجبور میشه بره کره جنوبی پیش خانواده پدریش(پدرش کره ای بوده مادرشم مرده) و اصلا ازینکه مجبور بوده دیگه با اونا زندگی کنه راضی نبوده. همونجا میره یه کالج بین المللی که به زبان انگلیسی تحصیل کنه که اونجا یه پسر لـ*ـب شکری ازش خوشش میاد ولی اینکه چه اتفاقی در رابـ*ـطه با این پسره میوفته یادم نیس. بعد ها ها با یه پسره به اسم میگوئل دوست میشه که یه برادر داره به اسم مانوئل که با همون میگوئل هم بعد یه سری ماجرا ها ازدواج میکنه ولی تو همون مابین قبل ازدواج طی یه اتفاقی دختره حافظشو از دست میده ولی دوباره حالش خوب میشه .
ممنون میشم اگه خوندین بهم اسمشو بگین هر جور که فکرشو میکنین خلاصشو سرچ کردم چیزی پیدا نکردم:sigb::bookb:


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

آروشا

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
18
زمان حضور
2 دقیقه
سلام دنبال اسم یه رمان میگردم که درباره یه دختری بود که تو تولد برادرش از دوست برادرش خوشش میاد که دوست برادرش خلبان بوده . میشه اسم این رمان رو بهم بگید یا اگه رمانی مشابه این رمان میشناسید بهم بگید


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

yeriiii

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
25
سن
25
زمان حضور
54 دقیقه
سلام دنبال اسم یه رمان میگردم که درباره یه دختری بود که تو تولد برادرش از دوست برادرش خوشش میاد که دوست برادرش خلبان بوده . میشه اسم این رمان رو بهم بگید یا اگه رمانی مشابه این رمان میشناسید بهم بگید
من یه همچین رمانی خونده بودم اسمش عشاق بی رحم بود به قلم زهره درانی


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا