خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
با قایقم نشسته به خشکی
فریاد می زنم
وامانده در عذابم انداخته است
در راه پر مخافت این ساحل خراب


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
به او هزار بار ز روی پند گفته ام
که در اطاق من ترا نه جا برای خوابگاست
من این اطاق را به دست هزار بار رفته ام


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
به او هزار بار ز روی پند گفته ام
که در اطاق من ترا نه جا برای خوابگاست
من این اطاق را به دست هزار بار رفته ام
من ندانم با که گویم شرح درد
قصه ی رنگ پریده ، خون سرد
هر که با من همره و پیمانه شد
عاقبت شیدا دل و دیوانه شد
قصه ام عشاق را دلخون کند


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,752
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
در این کران ساحل و به نیمه شب
نک می‌زند سیولیشه روی شیشه
به او هزار بار ز روی پند گفته ام
که در اطاق من ترا نه جا برای خوابگاست
من این اطاق را به دست هزار بار رفته ام


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
در این کران ساحل و به نیمه شب
نک می‌زند سیولیشه روی شیشه
به او هزار بار ز روی پند گفته ام
که در اطاق من ترا نه جا برای خوابگاست
من این اطاق را به دست هزار بار رفته ام
من به سوی رخنه های شهرهای روشنایی
راهبردم را به خوبی می شناسم خوب می دانم
من خطوطی را که با ظلمت نوشته اند
وندر آن اندیشه ی دیوارسازان می دهد تصویر
دیرگاهی هست می خوانم


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: paeez81

paeez81

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/4/21
ارسال ها
1,301
امتیاز واکنش
25,588
امتیاز
368
سن
22
زمان حضور
34 روز 7 ساعت 44 دقیقه
می‌میرم صد بار پس مرگ تنم
می‌گرید باز تنم هم تنم در کفنم
زان رو که دگر روی تو نتوانم دید
ای مهوش من، ای وطنم، ای وطنم


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
می‌میرم صد بار پس مرگ تنم
می‌گرید باز تنم هم تنم در کفنم
زان رو که دگر روی تو نتوانم دید
ای مهوش من، ای وطنم، ای وطنم
من به سوی رخنه های شهرهای روشنایی
راهبردم را به خوبی می شناسم، خوب می دانم
من خطوطی را که با ظلمت نوشته اند
وندر آن اندیشه ی دیوارسازان می دهد تصویر
دیرگاهی هست می خوانم.


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: POURIA

POURIA

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/2/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
452
امتیاز
103
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 35 دقیقه
من به سوی رخنه های شهرهای روشنایی
راهبردم را به خوبی می شناسم، خوب می دانم
من خطوطی را که با ظلمت نوشته اند
وندر آن اندیشه ی دیوارسازان می دهد تصویر
دیرگاهی هست می خوانم.
من به راه خود باید بروم
کس نه تیمار مرا خواهد داشت
در پر از کشمکش این زندگی حادثه بار
گرچه گویند نه
اما
هرکس تنهاست
آن که می‌دارد تیمار مرا، کار من است
من نمی‌خواهم درمانم اسیر
صبح وقتی که هوا شد روشن
هرکسی خواهد دانست و بجا خواهد آورد مرا
که در این پهنه‌ور آب،
به چه ره رفتم و از بهر چه‌ام بود عذاب


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
من به راه خود باید بروم
کس نه تیمار مرا خواهد داشت
در پر از کشمکش این زندگی حادثه بار
گرچه گویند نه
اما
هرکس تنهاست
آن که می‌دارد تیمار مرا، کار من است
من نمی‌خواهم درمانم اسیر
صبح وقتی که هوا شد روشن
هرکسی خواهد دانست و بجا خواهد آورد مرا
که در این پهنه‌ور آب،
به چه ره رفتم و از بهر چه‌ام بود عذاب
بر دم دهکده مردی تنها
کوله‌بارش بر دوش
دست او بر در، می‌گوید با خود
غم این خفته‌ی چند
خواب در چشم ترم می‌شکند


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: POURIA

POURIA

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/2/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
452
امتیاز
103
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 35 دقیقه
بر دم دهکده مردی تنها
کوله‌بارش بر دوش
دست او بر در، می‌گوید با خود
غم این خفته‌ی چند
خواب در چشم ترم می‌شکند
در چشم می‌کشاند
گویا کسی است که می‌خواند


مشاعره با اشعار نیما یوشیج

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا