مشاعره با کلمه‌ی کوچ

Alone.wolf · 22/7/22

با من از کوچ نگو مردِ پریشان حالم!

من از اندوهِ شبِ دور شدن بیزارم

پا به پایِ دلِ هر ابر اگر دور شوی، می بارم

moh@mad · 2/8/22

Alone.wolf گفت:
با من از کوچ نگو مردِ پریشان حالم!

من از اندوهِ شبِ دور شدن بیزارم

پا به پایِ دلِ هر ابر اگر دور شوی، می بارم

چه غم انگیز است قصه کوچ
پرنده میرود و اشیان میماند
به هنگام کوچ من ناله سر ندهید
بگذارید کوچم ارامتر از کوچ پرستو ها باشد

POURIA · 11/3/23

moh@mad گفت:
چه غم انگیز است قصه کوچ
پرنده میرود و اشیان میماند
به هنگام کوچ من ناله سر ندهید
بگذارید کوچم ارامتر از کوچ پرستو ها باشد

تو اگر کوچ کنی، عشق هرس خواهد شد
تو اگر دل به زمستان بدهی
سوز راهی شدنت صبر مرا خواهد برد
محض تنهایی من از هـ*ـوس بال گشودن بگذر
غصه ات را چه کسی بعد دل رنج کشم، خواهد خورد؟

moh@mad · 11/3/23

POURIA گفت:
تو اگر کوچ کنی، عشق هرس خواهد شد
تو اگر دل به زمستان بدهی
سوز راهی شدنت صبر مرا خواهد برد
محض تنهایی من از هـ*ـوس بال گشودن بگذر
غصه ات را چه کسی بعد دل رنج کشم، خواهد خورد؟

نیمه شب گهواره‌ها آرام می‌جنبند
بی‌خبر از کوچ دردآلود انسان‌ها
دست مرموزی مرا چون زورقی لرزان
می‌کشد پاروزنان در کام توفانها

POURIA · 11/3/23

moh@mad گفت:
نیمه شب گهواره‌ها آرام می‌جنبند
بی‌خبر از کوچ دردآلود انسان‌ها
دست مرموزی مرا چون زورقی لرزان
می‌کشد پاروزنان در کام توفانها

باشد پرنده کوچ بکن سمت خانه ات
هر چند سخت می گذرد با بهانه ات
آن جا امیدوارم از آواز پر شوی
موسیقی و غزل بشود آب و دانه ات

moh@mad · 12/3/23

POURIA گفت:
باشد پرنده کوچ بکن سمت خانه ات
هر چند سخت می گذرد با بهانه ات
آن جا امیدوارم از آواز پر شوی
موسیقی و غزل بشود آب و دانه ات

ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان

نک ساربان برخاسته قطارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفته‌اید ای کاروان

Mystery · 20/5/24

moh@mad گفت:
ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان

نک ساربان برخاسته قطارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفته‌اید ای کاروان

کوچ مکن از آشیان دل نگارم
که من غم هجران دیگر نتوانم

Mystery · 20/5/24

moh@mad گفت:
ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان

نک ساربان برخاسته قطارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفته‌اید ای کاروان

کوچ مکن از آشیان دل نگارم
که من غم هجران دیگر نتوانم

moh@mad · 21/5/24

Mystery گفت:
کوچ مکن از آشیان دل نگارم
که من غم هجران دیگر نتوانم

ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد
به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

حامی انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

اخراج شده

اخراج شده

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین