مشاعره با حرف ع

~ĤaŊaŊeĤ~ · 16/2/22

عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گر چه با آدمی بزرگ شود

moh@mad · 21/2/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گر چه با آدمی بزرگ شود

عشق ناوک ریز و یک مویم تهی از یار نیست
باورم باید که هر مویی ز یار افگار نیست
برهمن چون بست زنارم، مغان گفتند حیف
کاین زمان در کافرستان عرب زنار نیست

fatemeh_off · 22/2/22

عاشقی مقدور هر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست

moh@mad · 22/2/22

fatemeh_off گفت:
عاشقی مقدور هر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست

عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
شاکر نعمت و پرورده احسان بودم

چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
بار بر گردن و سر بر خط فرمان بودم

~ĤaŊaŊeĤ~ · 22/2/22

عید آمد و مرغان رة گلزار گرفتند
وز شاخة گل داد دل زار گرفتند

moh@mad · 22/2/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
عید آمد و مرغان رة گلزار گرفتند
وز شاخة گل داد دل زار گرفتند

عاشقان را شوق سرخوشی از شرابی دیگرست
وین هوا گرم از فروغ آفتابی دیگرست

سـ*ـاقی آب رز برای دیگران در گردش آر
کاسیای ما کنون گردان به آبی دیگرست

~ĤaŊaŊeĤ~ · 23/2/22

عاشقان را جست و جو از خویش نیست
در جهان جوینده جز او بیش نیست

این جهان و آن جهان یک گوهر است
در حقیقت کفر و دین و کیش نیست.

moh@mad · 24/2/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
عاشقان را جست و جو از خویش نیست
در جهان جوینده جز او بیش نیست

این جهان و آن جهان یک گوهر است
در حقیقت کفر و دین و کیش نیست.

عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست

به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست

~ĤaŊaŊeĤ~ · 26/3/22

علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است

moh@mad · 29/3/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است

عشق مهمان ست و جان و دل مهمان او
من دل و جان پیش مهمان در کشم هر صبحدم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی