مشاعره با حرف م

~XFateMeHX~ · 18/2/22

می‌کشم دردی که درمانیش، نیست

می‌روم راهی که پایانیش نیست

سلمان ساوجی

moh@mad · 20/2/22

~XFateMeHX~ گفت:
می‌کشم دردی که درمانیش، نیست

می‌روم راهی که پایانیش نیست

سلمان ساوجی

ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم
و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم

معلوم نشد صدق دل و سر محبت
تا این سر سودازده بر دار نبردیم

ما را چه غم سود و زیان است که هرگز
سودای تو را برسر بازار نبردیم

~ĤaŊaŊeĤ~ · 20/2/22

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

Saba hosseinzadeh · 21/2/22

میخواهم بروم،نگو کجا؟
بی مقصد میروم ، نگو کجا؟
بی همراه میروم، نگو کجا؟
با کوله بار غم میروم، نگو کجا؟
با دست خالی میروم، نگو کجا؟
با قلب پر حرف میروم، نگو کجا؟
بی اشیانه امدم، بی اشیانه میروم ، نگو کجا؟

moh@mad · 21/2/22

Saba hosseinzadeh گفت:
میخواهم بروم،نگو کجا؟
بی مقصد میروم ، نگو کجا؟
بی همراه میروم، نگو کجا؟
با کوله بار غم میروم، نگو کجا؟
با دست خالی میروم، نگو کجا؟
با قلب پر حرف میروم، نگو کجا؟
بی اشیانه امدم، بی اشیانه میروم ، نگو کجا؟

مرا مهمان باران کن که میسوزد دل شعرم
گلستان خیالم را تو که پروانه ای امشب
برای فصل شیدائی غزل را نذر دل کردم
برای زلف در بادم بیاور شانه ای امشب

~ĤaŊaŊeĤ~ · 26/3/22

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

moh@mad · 29/3/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

مرا مهمان باران کن که میسوزد دل شعرم
گلستان خیالم را تو که پروانه ی امشب
برای فصل شیدائی غزل را نذر دل کردم
برای زلف در بادم بیاور شانه ای امشب

Mahii · 23/4/22

moh@mad گفت:
مرا مهمان باران کن که میسوزد دل شعرم
گلستان خیالم را تو که پروانه ی امشب
برای فصل شیدائی غزل را نذر دل کردم
برای زلف در بادم بیاور شانه ای امشب

مي يابم از خود حسرتي باز از فراق کيست اين
آماده ي صد گريه ام از اشتياق کيست اين

moh@mad · 29/4/22

Mahii گفت:
مي يابم از خود حسرتي باز از فراق کيست اين
آماده ي صد گريه ام از اشتياق کيست اين

مشغول رخ سـ*ـاقی سرگرم خط جامم
در حلقه می خوارن نیک است سر انجامم
اول نگهش کردم اخر به رهش مردم
وه وه که چه نیکو شد اغازم و انجامم

Mahii · 29/4/22

moh@mad گفت:
مشغول رخ سـ*ـاقی سرگرم خط جامم
در حلقه می خوارن نیک است سر انجامم
اول نگهش کردم اخر به رهش مردم
وه وه که چه نیکو شد اغازم و انجامم

مارا به مقام عشق راهی دادند
در کوی خرابات پناهی دادند
درویشی و بیچارگی ما دیدند
مارا هم از این نمد کلاهی دادند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر برتر

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

همراه رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین