خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القلم


نام رمان: خرچنگ
نام نویسنده: *Z.A.H.R.A*
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
ناظر: The unborn
خلاصه:
در اجتماع خرچنگ هایی که ننگ می دانند؛ معجر بدون چادر را؛ پرنسسی بزرگ می شود متفاوت تر از خرچنگ های خانواده!
پرنسسی که شعله های آتش حسد و کینه را در قلب خواهر و برادرش شعله ور می کند و پایه و اساس عقاید خانواده را سست می کند.
در پیچ و خم افکار افگارشان چنان به وهم بودنش خیال خوش کرده بود؛ که برداز یاد خرچنگ های دوران را!
آلونک آرزوهایش را بر روی ملودی سوگند هایش؛ نساخته ویران کرده بود.


نقد و بررسی رمان خرچنگ | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: سیده کوثر موسوی، S.salehi، Mahsa_Sh و 2 نفر دیگر

آیدا رستمی

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
15/8/18
ارسال ها
531
امتیاز واکنش
31,391
امتیاز
348
سن
22
زمان حضور
62 روز 9 ساعت 5 دقیقه
به نام او
نقد رمان خرچنگ، اجتماعی قوی!
- حرف مردم براتون مهم تره یا آرزوها و دل خوشی های دخترتون!
وقتی نویسنده‌ای به دنبال ایده.ای برای ژانر اجتماعی است، ما مشکلات جامعه را به آنها پیشنهاد می‌دهیم.
رمان خرچنگ، رمانی با ایده‌ای نو می‌باشد که اشاره به افکار پوسیده جامعه دارد.
رمان خرچنگ، از زندگی دختری به نام محیا می‌گوید؛ محیای قصه که چشم در خانواده‌‌ای مذهبی گشوده است، زاده شده تا با افکار پوسیده خانواده‌اش مبارزه کند؛ بهتر بگویم، او با خانواده‌اش در حال مبارزه‌ است.
محیای قصه دختری است که نماز و روزه‌‌‌اش را به جا می‌آورد اما دوست دارد همراه با آن آزاد باشد؛ از جمله لاک بزند، لباس‌های رنگی بپوشد و با جنس مخالف دوست باشد.
البته که همه ما می‌دانیم که افراط و تفریط در هرکاری اشتباه است و ما مخالف فضای خشک و محدود کننده خانواده محیا هستیم اما مخالف بعضی از رفتارهای محیا نیز هستیم، از جمله:
اگر محیای قصه واقعا به دین پایبند است نباید‌ اجازه لمس شدنش توسط نامحرم دهد، در حالی که شب دست در دست مردی که نمی‌شناسد، بیرون می‌رود
و یا اگر واقعا عاشق پدر و مادرش است پس می‌بایست از کارهایی که اسباب ناراحتی خانواده را مهیا می‌کند، دوری کند یا حداقل‌ بیشتر احتیاط کند.
رمان خرچنگ، رمانی با ژانر عاشقانه نیز می‌باشد و ما علاقه سهراب و ثریا و تا حدودی عشق یک طرفه فاطمه را درک می‌کنیم اما علاقه سریع محیا به فرهاد و عشق حمید، کمی عجیب و دور از انتظار است.
در قسمت‌هایی از رمان نویسنده سیر سریعی در احساسات شخصیت‌ها داشته به طوری که ما گاهی شک می‌کنیم که محیا، دختری نوجوان است که هنوز تفاوت احساساتش را متوجه نمی‌شود و در‌گیر احساسات زود‌گذر است، چرا که با مردی به نام فرهاد که سواد درستی ندارد، دوست شده و با وجود فضای تعصبی و پر تنش خانواده، به او اعتماد کرده، در حالی که شناخت کافی از او ندارد و حتی بعد از مدتی به او ابراز علاقه کرده است!
اما این عشق و علاقه سریع محیا نسبت به فرهاد را می‌توان دال بر کمبود محبت محیا و محبت‌های ریز فرهاد دانست که بهتر بود کمی بیشتر توصیف می‌شد.

نویسنده داستان با انتخاب نام خرچنگ، انتخاب کاملا درستی داشته چرا که این نام بسیار به ژانر و خلاصه و کل داستان می‌آید؛ وقتی به نام خرچنگ دقت می‌کنیم، به یاد افکار‌های خرچنگی می‌افتیم؛ حال منظور از افکار خرچنگی و خود کلمه خرچنگ چیست؟!
به طور خلاصه افکار خرچنگی می‌گوید:
《اگه من نمی‌تونم چیزی رو داشته باشم، پس تو هم نباید بهش برسی》
و حالا سوال اصلی این است که آیا نویسنده خرچنگ فقط درباره زندگی محیا می‌گوید؟
فاطمه قصه، خواهر محیا که نقش پررنگ او را در داستان‌ها می‌بینیم، یکی از خرچنگ‌های ‌ این رمان است که به دلیل حسادت و عقده، نمی‌خواهد خواهرش زندگی که او آرزویش داشته را دارا باشد و نویسنده اشاره به زندگی سوخته و تاریک فاطمه که بخاطر افکار و عقاید خانواده است، دارد.
توصیفات رمان به اندازه کافی بوده اما در توصیف احساسات کمی ضعیف عمل کرده بودید ؛ علت این ضعف را در سیر سریع رمان می‌دانیم چرا که سر محیا چند بخیه می‌خورد اما روز بعد مادرش او را برای کمک به پدرش می‌فرستد و محیا بدون سرگیجه و احساس درد راه می‌رود و از همه مهم‌تر این است که حمید با وجود ادعای عاشقی، متوجه باند او نمی‌شود.
در پایان، بهتر بود نویسنده توصیفات شخصیت‌ها را به صورت قطره‌ای بنویسد و از یکجا آوردن توصیفات دوری کند.

نویسنده داستان به خوبی توانسته رمان را به گونه‌ای بنویسد که خواننده مشتاق خواندن ادامه داستان شود و برایش شخصیت فرهاد گنگ و عجیب بماند و فضای پر تنش خانواده، برایش استرس‌زا باشد.

استفاده از نثر ادبی و زاويه دید دانای کل، انتخابی درستی بود و خلاصه و مقدمه، ژانرهای رمان را در بر گرفته است.
رمان خرچنگ، رمانی با اجتماعی قوی و ایده‌ای نو و به دور از کلیشه بود که تنها توصیه برای بهتر شدن رمان، قطره چکانی توصیفات و جلوگیری از سیر سریع رمان است.
در پایان از نویسنده و تیم نقد سپاسگزارم.
آیدا رستمی
یا حق


نقد و بررسی رمان خرچنگ | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، سیده کوثر موسوی و Z.A.H.Ř.Ą༻

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام او
نقد رمان خرچنگ، اجتماعی قوی!
- حرف مردم براتون مهم تره یا آرزوها و دل خوشی های دخترتون!
وقتی نویسنده‌ای به دنبال ایده.ای برای ژانر اجتماعی است، ما مشکلات جامعه را به آنها پیشنهاد می‌دهیم.
رمان خرچنگ، رمانی با ایده‌ای نو می‌باشد که اشاره به افکار پوسیده جامعه دارد.
رمان خرچنگ، از زندگی دختری به نام محیا می‌گوید؛ محیای قصه که چشم در خانواده‌‌ای مذهبی گشوده است، زاده شده تا با افکار پوسیده خانواده‌اش مبارزه کند؛ بهتر بگویم، او با خانواده‌اش در حال مبارزه‌ است.
محیای قصه دختری است که نماز و روزه‌‌‌اش را به جا می‌آورد اما دوست دارد همراه با آن آزاد باشد؛ از جمله لاک بزند، لباس‌های رنگی بپوشد و با جنس مخالف دوست باشد.
البته که همه ما می‌دانیم که افراط و تفریط در هرکاری اشتباه است و ما مخالف فضای خشک و محدود کننده خانواده محیا هستیم اما مخالف بعضی از رفتارهای محیا نیز هستیم، از جمله:
اگر محیای قصه واقعا به دین پایبند است نباید‌ اجازه لمس شدنش توسط نامحرم دهد، در حالی که شب دست در دست مردی که نمی‌شناسد، بیرون می‌رود
و یا اگر واقعا عاشق پدر و مادرش است پس می‌بایست از کارهایی که اسباب ناراحتی خانواده را مهیا می‌کند، دوری کند یا حداقل‌ بیشتر احتیاط کند.
رمان خرچنگ، رمانی با ژانر عاشقانه نیز می‌باشد و ما علاقه سهراب و ثریا و تا حدودی عشق یک طرفه فاطمه را درک می‌کنیم اما علاقه سریع محیا به فرهاد و عشق حمید، کمی عجیب و دور از انتظار است.
در قسمت‌هایی از رمان نویسنده سیر سریعی در احساسات شخصیت‌ها داشته به طوری که ما گاهی شک می‌کنیم که محیا، دختری نوجوان است که هنوز تفاوت احساساتش را متوجه نمی‌شود و در‌گیر احساسات زود‌گذر است، چرا که با مردی به نام فرهاد که سواد درستی ندارد، دوست شده و با وجود فضای تعصبی و پر تنش خانواده، به او اعتماد کرده، در حالی که شناخت کافی از او ندارد و حتی بعد از مدتی به او ابراز علاقه کرده است!
اما این عشق و علاقه سریع محیا نسبت به فرهاد را می‌توان دال بر کمبود محبت محیا و محبت‌های ریز فرهاد دانست که بهتر بود کمی بیشتر توصیف می‌شد.

نویسنده داستان با انتخاب نام خرچنگ، انتخاب کاملا درستی داشته چرا که این نام بسیار به ژانر و خلاصه و کل داستان می‌آید؛ وقتی به نام خرچنگ دقت می‌کنیم، به یاد افکار‌های خرچنگی می‌افتیم؛ حال منظور از افکار خرچنگی و خود کلمه خرچنگ چیست؟!
به طور خلاصه افکار خرچنگی می‌گوید:
《اگه من نمی‌تونم چیزی رو داشته باشم، پس تو هم نباید بهش برسی》
و حالا سوال اصلی این است که آیا نویسنده خرچنگ فقط درباره زندگی محیا می‌گوید؟
فاطمه قصه، خواهر محیا که نقش پررنگ او را در داستان‌ها می‌بینیم، یکی از خرچنگ‌های ‌ این رمان است که به دلیل حسادت و عقده، نمی‌خواهد خواهرش زندگی که او آرزویش داشته را دارا باشد و نویسنده اشاره به زندگی سوخته و تاریک فاطمه که بخاطر افکار و عقاید خانواده است، دارد.
توصیفات رمان به اندازه کافی بوده اما در توصیف احساسات کمی ضعیف عمل کرده بودید ؛ علت این ضعف را در سیر سریع رمان می‌دانیم چرا که سر محیا چند بخیه می‌خورد اما روز بعد مادرش او را برای کمک به پدرش می‌فرستد و محیا بدون سرگیجه و احساس درد راه می‌رود و از همه مهم‌تر این است که حمید با وجود ادعای عاشقی، متوجه باند او نمی‌شود.
در پایان، بهتر بود نویسنده توصیفات شخصیت‌ها را به صورت قطره‌ای بنویسد و از یکجا آوردن توصیفات دوری کند.

نویسنده داستان به خوبی توانسته رمان را به گونه‌ای بنویسد که خواننده مشتاق خواندن ادامه داستان شود و برایش شخصیت فرهاد گنگ و عجیب بماند و فضای پر تنش خانواده، برایش استرس‌زا باشد.

استفاده از نثر ادبی و زاويه دید دانای کل، انتخابی درستی بود و خلاصه و مقدمه، ژانرهای رمان را در بر گرفته است.
رمان خرچنگ، رمانی با اجتماعی قوی و ایده‌ای نو و به دور از کلیشه بود که تنها توصیه برای بهتر شدن رمان، قطره چکانی توصیفات و جلوگیری از سیر سریع رمان است.
در پایان از نویسنده و تیم نقد سپاسگزارم.
آیدا رستمی
یا حق
ضمن سلام و خسته نباشید خدمت منتقد عزیز
متشکرم از نقدتون.
اما هر اتفاقی دلیل داره و من قصد دارم طبق دلایلی که رمان رو نوشتم و در آینده مشخص میشه رمان رو پیش ببرم.
ابهامات رو دوست دارم.
و دوست دارم خواننده رو درگیر کنم تا اینکه همه چیز رو بزارم کف دستش.
به همین خاطر فکر می‌کنید سیر رمان تند هست یا توصیفات کم هست.
دلیل اعتماد محیا، دلیل رفتار فرهاد، حمید، و خانواده همگی نشان‌گر یک معضل اجتماعی هست که ان‌شاءالله در مارت های بعدی خواهیم دید.
موفق و پیروز باشید.


نقد و بررسی رمان خرچنگ | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، سیده کوثر موسوی و آیدا رستمی

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,858
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
بسم هو
نقد رمان خرچنگ | انجمن98
همیشه اگر در کار‌های زاده‌ی قوه‌ی تخیل و ذهنت راضی بودی و مورد پسندت قرار گرفته است؛ برای دیگران هم مورد رضایت قرار خواهد گرفت!
رمانِ خرچنگ که دارای خلاصه‌ای زیبا و مختصر بود، به خوبی شخصیت‌ها را جلوه داده بود کاملا قابلِ باور! که منِ به عنوانِ خواننده به راحتی توانستم شخصیت‌ها را در ذهنم تجسم کنم و این یکی از نقطه قوت مهم است که نویسنده در این موضوع کاملا موفق بوده برای مثال:
شخصیت اصلیه رمان "محیا" برخلاف این‌که اختلافِ زیادی با افکار به قولش "حاج بابا" دادشت؛ حس و سخن‌هایش با پدرش رابـ*ـطه‌ی تحصین آمیزشان را شرح می‌داد.
نویسنده روایتی را شرح می‌داد که دختری مد روز با طرز فکری جدید، از خانواده‌اش گله‌‌هایی بسیار دارد و عقایدش با خانواد چندان یک‌سان نیست و بر خلافِ تصور خواهرش:
"فاطمه" محیا بیشتر مورد توجه و محبت قرار می‌گیرد! و رابـ*ـطه‌ی شکرآب این دو خواهر و همچنان خانواده؛ این نقطه اوجِ داستان، رمان را به سوی کلیشه هدایت خواهد کرد! گر چه که این موضوع یک‌پا واقعیت هست و در جامعه روا؛ که نویسنده با قلم زیبا و خوشاهنگش این روایت را به طرز عجیبی، زیبا و البته قابلِ باور جلوه داده بود و خواننده را برای جذب و ادامه‌ی رمان، به خوبی جلب کرده؛ و با قلم زیبایش واقعیت‌ها را شرح داده در ادامه به این می‌پردازیم که فرهاد به قولی نامزد نمایلی محیا بود، با حسِ بیان فرهاد توسط نویسنده، متوجه‌ی موضوعی می‌شویم که همه‌چیز آن‌قدر درست نخواد بود و این‌که تا به این‌جا رمان را لو نداده بود، می‌توان این‌که کشش را به جذابیت‌های رمان افزایش داد. خطاب از این قلمِ زیبا، غلط تایپی‌هایی در متن رمان قابل نمایش بود که در ذوق می‌زدند، گر چه که با وجودِ این نمی توان منکر جذابیت‌ رمان شویم و برخلافِ این غلط تایپی‌ها، متون از اعلائم نگارشی درست و صحیحی برخوردار بود و همچین زاویه‌ی دید رماک "سوم شخص" به جا و درست واقع شده است.
توصیفاتِ زمان، مکان، شیء و چهره به اندازه‌ی کافی بود و نویسنده، با استفاده از بازی با کلمات توانسته بود توصیفات را به حداقل برساند و منِ خواننده توانستم مکان، شیء‌، چهره‌ها... را به راحتی در ذهنم تصویر کنم.
دیالوگ‌ها بی‌مصرف و حوصله سر بر نبود؛ اما در متن رمان، نویسنده زمان حال و گذشته‌ را قاطی کرده بود و هم‌چنین برای افعال دیالوگ‌ها از فعل "ادبی" استفاده کرده بود!
باتشکر از نقد پذیری شما:rose:


نقد و بررسی رمان خرچنگ | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: YeGaNeH، آیدا رستمی و Z.A.H.Ř.Ą༻

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم هو
نقد رمان خرچنگ | انجمن98
همیشه اگر در کار‌های زاده‌ی قوه‌ی تخیل و ذهنت راضی بودی و مورد پسندت قرار گرفته است؛ برای دیگران هم مورد رضایت قرار خواهد گرفت!
رمانِ خرچنگ که دارای خلاصه‌ای زیبا و مختصر بود، به خوبی شخصیت‌ها را جلوه داده بود کاملا قابلِ باور! که منِ به عنوانِ خواننده به راحتی توانستم شخصیت‌ها را در ذهنم تجسم کنم و این یکی از نقطه قوت مهم است که نویسنده در این موضوع کاملا موفق بوده برای مثال:
شخصیت اصلیه رمان "محیا" برخلاف این‌که اختلافِ زیادی با افکار به قولش "حاج بابا" دادشت؛ حس و سخن‌هایش با پدرش رابـ*ـطه‌ی تحصین آمیزشان را شرح می‌داد.
نویسنده روایتی را شرح می‌داد که دختری مد روز با طرز فکری جدید، از خانواده‌اش گله‌‌هایی بسیار دارد و عقایدش با خانواد چندان یک‌سان نیست و بر خلافِ تصور خواهرش:
"فاطمه" محیا بیشتر مورد توجه و محبت قرار می‌گیرد! و رابـ*ـطه‌ی شکرآب این دو خواهر و همچنان خانواده؛ این نقطه اوجِ داستان، رمان را به سوی کلیشه هدایت خواهد کرد! گر چه که این موضوع یک‌پا واقعیت هست و در جامعه روا؛ که نویسنده با قلم زیبا و خوشاهنگش این روایت را به طرز عجیبی، زیبا و البته قابلِ باور جلوه داده بود و خواننده را برای جذب و ادامه‌ی رمان، به خوبی جلب کرده؛ و با قلم زیبایش واقعیت‌ها را شرح داده در ادامه به این می‌پردازیم که فرهاد به قولی نامزد نمایلی محیا بود، با حسِ بیان فرهاد توسط نویسنده، متوجه‌ی موضوعی می‌شویم که همه‌چیز آن‌قدر درست نخواد بود و این‌که تا به این‌جا رمان را لو نداده بود، می‌توان این‌که کشش را به جذابیت‌های رمان افزایش داد. خطاب از این قلمِ زیبا، غلط تایپی‌هایی در متن رمان قابل نمایش بود که در ذوق می‌زدند، گر چه که با وجودِ این نمی توان منکر جذابیت‌ رمان شویم و برخلافِ این غلط تایپی‌ها، متون از اعلائم نگارشی درست و صحیحی برخوردار بود و همچین زاویه‌ی دید رماک "سوم شخص" به جا و درست واقع شده است.
توصیفاتِ زمان، مکان، شیء و چهره به اندازه‌ی کافی بود و نویسنده، با استفاده از بازی با کلمات توانسته بود توصیفات را به حداقل برساند و منِ خواننده توانستم مکان، شیء‌، چهره‌ها... را به راحتی در ذهنم تصویر کنم.
دیالوگ‌ها بی‌مصرف و حوصله سر بر نبود؛ اما در متن رمان، نویسنده زمان حال و گذشته‌ را قاطی کرده بود و هم‌چنین برای افعال دیالوگ‌ها از فعل "ادبی" استفاده کرده بود!
باتشکر از نقد پذیری شما:rose:
متشکرم از نقد شما:boonb:
در ژانر اجتماعی هرگز چیزی کلیشه به حساب نمی‌آید!:boonb:


نقد و بررسی رمان خرچنگ | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و M O B I N A
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا