مشاعره با اشعار فردوسی

moh@mad · 21/8/21

paeez81 گفت:
میاسای از آموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان

نیابی به خیره چه جویی کلید
در بسته را کس نداند گشاد
بدین رنج عمر تو گردد بباد

paeez81 · 21/8/21

دگر آن که دارد ز یزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس

moh@mad · 22/8/21

paeez81 گفت:
دگر آن که دارد ز یزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس

سپهبد بدو داد در کاخ جای
همی بود در پیش او بر به پای
ز شهر و ز لشکر مهانرا بخواند
سزاوار با او به شادی نشاند

paeez81 · 22/8/21

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

moh@mad · 27/8/21

paeez81 گفت:
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

دو گیتی بیابد دل مرد راد
نباشد دل سفله یک روز شاد
ستوده کسی کو میانه گزید
تن خویش را آفرین گسترید

paeez81 · 1/10/21

دگر آن که دارد ز یزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس

sweet-girl · 11/10/21

niloofar.H گفت:
سلام
لطفا اسپم ندید.
با خودتون مشاعره نکنین.
اگه مشکلی بود، حتما گزارش بزنین.

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای

«اشعار فردوسی»

یکی داستان است پر آب چشم
دلِ سنگ از رستم آید به خشم

کنون رزم سهراب و رستم شنو
دگرها شنیدستی،‌ این هم شِنو

FaTeMé_KH · 11/10/21

وزیشان ترا گر بد آید خبر

تو مشنو ز بدگوی و انده مخور

sweet-girl · 12/10/21

فاطمه بانو گفت:
وزیشان ترا گر بد آید خبر

تو مشنو ز بدگوی و انده مخور

رخ لاله گون گشت برسان کاه
چو کافور شد رنگ مشک سیاه

moh@mad · 12/10/21

sweet-girl گفت:
رخ لاله گون گشت برسان کاه
چو کافور شد رنگ مشک سیاه

همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین
همان چشمه‌ی شیر و ماء معین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

عضو جدید انجمن

کاربر نیمه فعال

عضو جدید انجمن

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین