خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
در سکوت
آن که می‌اندیشد
به‌ناچار دَم فرو می‌بندد
اما آنگاه که زمانه
زخم‌خورده و معصوم
به شهادتش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت
تند بادی بر درگاه و
تند باری بر بام
مردی و زنی خفته
ودر انتظار تکرار و حدوث
عشقی خسته


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Alone.wolf

Alone.wolf

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/7/20
ارسال ها
225
امتیاز واکنش
1,204
امتیاز
178
محل سکونت
زمان حضور
9 روز 19 ساعت 8 دقیقه
تند بادی بر درگاه و
تند باری بر بام
مردی و زنی خفته
ودر انتظار تکرار و حدوث
عشقی خسته
همچنان
که تجلی ساحرانِ نام بزرگ؛
و شک
بر شانه‌های خمیده‌ام
جای نشین سنگینی توانمند
بالی شد


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
همچنان
که تجلی ساحرانِ نام بزرگ؛
و شک
بر شانه‌های خمیده‌ام
جای نشین سنگینی توانمند
بالی شد
دیرزمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامونِ من همه چیزی
به هیأت او درآمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او گریز نیست


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و Alone.wolf

Alone.wolf

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/7/20
ارسال ها
225
امتیاز واکنش
1,204
امتیاز
178
محل سکونت
زمان حضور
9 روز 19 ساعت 8 دقیقه
دیرزمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامونِ من همه چیزی
به هیأت او درآمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او گریز نیست
تو را چه سود

فخر به فلک برفروختن

هنگامی که

بر غبارِ راهِ لعنت شده نفرینت می کند ؟

تو را چه سود از باغ و درخت

که با یاس ها

با داس سخن گفته ای


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: paeez81 و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
تو را چه سود

فخر به فلک برفروختن

هنگامی که

بر غبارِ راهِ لعنت شده نفرینت می کند ؟

تو را چه سود از باغ و درخت

که با یاس ها

با داس سخن گفته ای

یکی کودک بودن
در این روز دبستان بسته
و خش‌خش نخستین برف سنگین‌بار
بر آدمک سرد باغچه
در این روز بی‌امتیاز
تنها مگر
یکی کودک بودن


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: paeez81

paeez81

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/4/21
ارسال ها
1,301
امتیاز واکنش
25,588
امتیاز
368
سن
22
زمان حضور
34 روز 7 ساعت 44 دقیقه
نه شاخه ای زجنبش مرغی خورد تکان

نه باد روی بام و دری آه می کشد.

حتی نمی کند سگی از دور شیونی

حتی نمی کند خسی از باد جنبشی

غول سکوت می گزدم با فغان خویش

ومن درانتظار

که خواند خروس صبح!


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: Alone.wolf

Alone.wolf

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/7/20
ارسال ها
225
امتیاز واکنش
1,204
امتیاز
178
محل سکونت
زمان حضور
9 روز 19 ساعت 8 دقیقه
نه شاخه ای زجنبش مرغی خورد تکان

نه باد روی بام و دری آه می کشد.

حتی نمی کند سگی از دور شیونی

حتی نمی کند خسی از باد جنبشی

غول سکوت می گزدم با فغان خویش

ومن درانتظار

که خواند خروس صبح!
حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید
به خاطر ِ فردای ما اگر
بر ماش منتی ست
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید
به خاطر ِ فردای ما اگر
بر ماش منتی ست
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است
ترانه یی بی هوده می خوانید
چرا که ترانه ی ما
ترانه ی بی هوده گی نیست
چرا که عشق حرفی بیهوده نیست


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: paeez81

paeez81

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/4/21
ارسال ها
1,301
امتیاز واکنش
25,588
امتیاز
368
سن
22
زمان حضور
34 روز 7 ساعت 44 دقیقه
تا با درون درآئی و در خویش بنگری.
با آفتاب و آتش
دیگر
گرمی و نور نیست،
تا هیمه خاکِ سرد بکاوی
در
رؤیایِ اخگری.


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
تا با درون درآئی و در خویش بنگری.
با آفتاب و آتش
دیگر
گرمی و نور نیست،
تا هیمه خاکِ سرد بکاوی
در
رؤیایِ اخگری.
یادگاریم و خاطره اکنون
دو پرنده یادمانِ پروازی
و گلویی خاموش
یادمانِ آوازی.


مشاعره با اشعار احمد شاملو

 
  • عالی
Reactions: paeez81
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا