مشاعره با اشعار حافظ

Sh@bnam · 29/7/21

در دلم بود كه بی‌دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعی من و دل باطل بود!

moh@mad · 29/7/21

Sh@bnam گفت:
در دلم بود كه بی‌دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعی من و دل باطل بود!

در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

Sh@bnam · 29/7/21

moh@mad گفت:
در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

moh@mad · 29/7/21

Sh@bnam گفت:
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش
فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم

Sh@bnam · 29/7/21

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته‌ی خویش آمد و هنگام درو

moh@mad · 30/7/21

Sh@bnam گفت:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته‌ی خویش آمد و هنگام درو

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

paeez81 · 31/7/21

یار دارد سر صید دل حافظ، یاران

شاهبازی به شکار مگسی می آید

Sh@bnam · 31/7/21

paeez81 گفت:
یار دارد سر صید دل حافظ، یاران

شاهبازی به شکار مگسی می آید

در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم

paeez81 · 31/7/21

سرخوشی به چشم شاهد دلبند ما خوش است :aiwan_light_heart:

زان رو سپرده اند به سرخوشی و شرب مدام ما

Alone.wolf · 2/8/21

paeez81 گفت:
سرخوشی به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپرده اند به سرخوشی و شرب مدام ما

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش اين چراغي است کزين خانه به آن خانه برند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی