مشاعره با اشعار ملک‌ الشعرای‌ بهار

paeez81 · 28/6/21

تا شدم با مهر آن نامهربان دلبر، قرین

تا شدم با عشق آن ناپارسا یار آشنا

moh@mad · 8/7/21

paeez81 گفت:
تا شدم با مهر آن نامهربان دلبر، قرین

تا شدم با عشق آن ناپارسا یار آشنا

آزادی ماست اصل آبادی ما
این است نتیجه خدادادی ما
آزاد بزی ولی نگر تا نشود
آزادی تو رهزن آزادی ما

paeez81 · 13/7/21

اگر خواهی که با صاحبدلان طرح وفا ریزی

کنون درنه قدم‌، زبرا نبینی زین سپس ما را

فاطمه باقری · 14/7/21

از من گرفت گیتی یارم را
وز چنگ من ربود نگارم را

Arnosh · 14/7/21

F_B_T گفت:
از من گرفت گیتی یارم را
وز چنگ من ربود نگارم را

ای دلبر من‌، تاج سر من
یک دم ز وفا، بنشین بر من
نازت بکشم ای مایه ناز
بارت ببرم ای دلبر من

paeez81 · 14/7/21

نازت بکشم ای مایه ناز
بارت ببرم ای دلبر من

moh@mad · 14/7/21

paeez81 گفت:
نازت بکشم ای مایه ناز
بارت ببرم ای دلبر من

نثر هر چند به تنهایی خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد

paeez81 · 18/7/21

در سر راه دید مزرعه ای
که در آن بود مردم بسیار

moh@mad · 21/7/21

paeez81 گفت:
در سر راه دید مزرعه ای
که در آن بود مردم بسیار

رود هرکه با تو به خشم و به کین
از او دور باش و به رویش مبین

paeez81 · 21/7/21

نشان کاروان عافیت پیدا نشد لیکن
به کوه و دشت کرد آواره آوای جرس ما را

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی