خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Armita.M

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
  
عضویت
5/10/20
ارسال ها
560
امتیاز واکنش
16,971
امتیاز
303
محل سکونت
!~شهر فراموشی~!
زمان حضور
70 روز 22 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
*به نام خالق او*
نام رمان : درنده خاموش
نویسنده : Armita.M کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر رمان : عاشقانه، جنایی-مافیایی، معمایی
نام ناظر : ^~SARA~^
خلاصه :
در گوشه‌ای از دنیا، هرکس به دنبال هدف و انتقام خود است. فکر می‌کنند از همه چیز آگاهند؛ اگر از گوهر کوچکی بی‌خبر باشند، آن همه کیش و مات بیهوده خواهد شد!
درنده خاموش، انسانی است که مظلومانه رانده شد؛ نباخت و خود را ساخت. فردی که تقاص گذشتگان را پس می‌داد؛ اما او برگشت! بازگشت تا آن جدال بی‌رحم را به دست بگیرد!
قرار نبود رحمی در کار باشد و تا نابودی، پایانی نمانده بود!

لینک رمان : در حال تایپ - رمان درنده خاموش | Armita_M کاربر انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان درنده خاموش | Armita_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، Z.A.H.Ř.Ą༻، ~ریحانه رادفر~ و 3 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
«نقد و بررسی رمان درنده خاموش»

تمام افراد برای انجام کارهایشان یک انگیزه دارند و شخصیت بدون انگیزه پوچ است! انگیزه هر فرد یک توجیه است برای اعمال او و راهی که انتخاب می‌کند را می‌سازد.
درنده خاموش روایت داستان اغراق آمیز دختری بود که دنبال انتقام است، تعجب می‎‌کنم؟ خیر.
شاید انگیزه انتقام برای اعمالش منطقی باشد، اما جالب نیست و حتی این انگیزه او باعث شده شخصیتی تکراری داشته باشد!
در اصل قهرمان داستان، آرتمیس، در شخصیتی قالب دار گیر افتاده، شخصیت قالب دار به الگوهای کهن شباهت دارند و مدام تکرار می‌شوند مثل آشپز، خدمتکار، پرستار و...
وقتی از شخصیت پرستار می‌گوییم یاد چه می‌افتیم؟ شخصی که دائما هیس هیس می‌کند و می‌گوید «اینجا بیمارستانه سکوت رو رعایت کنید» «مزاحم مریض نشید» و از این حرف‌های تکراری!
برگردیم به آرتمیس؛ وقتی می‌پرسیم "به نظرت یه آدم با انگیزه انتقام چه شکلیه؟" سریعا ویژگی‌های کلی (فارغ از رنگ چشم و دلیل انتقام و ال و بل) شخصیت آرتمیس در ذهنم شکل می‌گیرد.
این نکته خوبی نیست، تابوشکنی کنید! الا و بلا لازم نیست هر شخصیتی که دنبال انتقام است خفن و مغرور باشد، لازم نیست خوشگل و مو طلایی باشد، نیاز نیست یک پا واندر وومن برای خودش باشد و در دو سال عضو سازمان جاسوسی شود.
اگر از تحلیل آرتمیس خارج شویم و به بقیه شخصیت‌ها نگاه کنیم، اول می‌خواهم از ویانا شروع کنم!
ویانا شخصیت نزدیکی به آرتمیس دارد، وقتی در رمان تغییر زاویه دید صورت می‌گیرد نمی‌توانم تشخیص دهم چه کسی دارد حرف می‌زند. و نویسنده حتی اگر در بالای پست نام شخصیت را با این عنوان "از دید ویانا" ذکر کند باز هم احساس می‌کنم این دیدگاه آرتمیس است.
ما یک عدد کاملیای به اصطلاح کیوت هم داریم که جایش در رمان جنایی-مافیایی نیست! بقیه شخصیت‌ها را در حضور ذهن ندارم، فقط به یاد دارم اسم‌ها خیلی از نظر آوایی شبیه به هم هستند.
دیدید خانواده‌هایی را که اسم فرزندانشان را هم آوا انتخاب می‌کنند؟ مثلا آرسام آرشام برسام و ما هم سعی می‌کنیم اسم آنها را درست بگوییم ولی هر دفعه تپق می‌زنیم! قضیه در رمان شما هم همین است.
شاید اگر کمی به شخصیت سازی کارکترهای فرعی توجه می‌کردید می‌توانستم از طریق ویژگی‌هایشان آنها را به یاد بیاورم! یا اگر کمی اسم‌های عادی‌تر یا غیر هم آوا انتخاب می‌کردید یادم می‌ماند.
من قبلا تا حدودی رمان را مطالعه کرده بود، فقط به خاطر اسم رمان! درنده خاموش می‌تواند خواننده را ترغیب کند اما انتظارهایش را برطرف نمی‌کند.
نثر و زاویه دید رمان با توجه به ایده و شخصیت درست انتخاب شده، در شرایط دیگر من قطعا می‌گویم رمان جنایی باید کتابی یا ادبی باشد با زاویه دید دانای کل! ولاکن در درنده خاموش زاویه اول شخص با نثر عامیانه آزار دهنده نیست. از طرفی فکر می‌کنم توصیفات تا حدودی تکراری بود نظیر «من، خیلی وقته خانواده‌ای ندارم! خانواده من همون روز مردند!
همون روز، با خاطراتم دفن شدند!» که خب، من این را مشکل بزرگی نمی‌بینم، با مرور زمان پیشرفت خواهد کرد!
در جایی فلش بک زدید به پست چهار که خیلی گیج کننده بود! قضیه را نفهمیدم، فقط می‌توانم بگوییم وقتی فلش بک می‌زنید ننویسد "فلش بک"
به جاش می‌توانید بگویید "چند سال پیش" "چند روز پیش" و اینجور چیزها، اگر بخواهیم حرفه‌ای‌تر عمل کنیم این را هم ذکر نمی‌کنیم. برای نشان دادن فلش بک به گذشته، شخصیت می‌تواند اتفاقات را در ذهنش مرور کند یا به شخص دیگری تعریف کند، آنها را بنویسد و...
مسئله مهم دیگر در رمان باورپذیری آن است! بله، در تمام نقدهای جنایی-مافیایی/پلیسی روی این موضوع تاکید داشتم!
«درنده خاموش معروف! درنده‌ای که آوازه موفقیت‌هاش تو جاسوسی، به گوش هرکسی رسیده!»
اولا جاسوسی که معروف باشد جاسوس نیست، روی اسمش هم عیان است یعنی کسی که جاسوسی می‌کند! دوما که موفقیت‌های جاسوسی به گوش هر کسی رسیده؟...
اگر لقب یک جاسوس یا اسمش به قول شما به گوش هر کس برسد قطعا پلیس پیدا می‌کند، اینم از خودم در نیاوردم، هر چقدر طرف مقابل ماهر و نابغه باشد، لو رفتن یک لقب، عادت، اسم، موفقیت و هر اطلاعاتی که مربوط به آن باشد = دستگیری و در شرایط لزوم مرگ.
هر چند مشخص نیست این سازمان جاسوسی وابسته به پلیس است یا نه، البته فکر نمی‌کنم باشد!
بعد ما مسافرت آرتمیس و کاملیا را دیدیم، رسالت وجود کاملیا را هم نمی‌دانم، باید دلیل منطقی داشته باشد! نداشته باشد هم متاسفم. این را هم درک نمی‌کنم که چرا باید در تمام رمان‌های جنایی_مافیایی افراد برای ماموریت از ایران به خارج بروند، کاری با دلایلش ندارم، چرا این اتفاق در تمام رمان‌ها موجود است؟
در هواپیما هم توصیف کردید «پنجره دایره ماننده هواپیما» دایره مانند؟ بیضی هست.
بعد که کاملیا و آرتمیس به فرودگاه رفتند یک اتفاق غیرمنطقی‌ای رخ داد؛ ویانا و شخص دیگری که اسمش را در حضور ذهن ندارم (!) دلیل وجود کاملیا را پرسیدند، تا اینجا همه چیز عادیست.
آرتمیس با یک پاسخ سر به بالایی که برای من معنی «همین جوری» را می‌دهد، به طرز عجیبی ویانا را قانع کرد و هیچکس بابت حضور کاملیا توجیهی نخواست!
من در طول رمان نه فهمیدم شغل کاملیا چیست، نه حضورش چه دلیلی دارد، اگر هم جاسوس باشد این عادی نیست که بقیه جاسوس‌های نابغه (!) خیلی راحت قبول کنند شخصی که از قبل هماهنگ نشده چهره آنها را ببیند و صدایشان را بشنود!

درک می‌کنم، اینکه خودمان را جای یک شخصیت خلافکار بگذاریم و زندگی کنیم واقعا حس خوبی دارد و احساس می‌کنیم قهرمانان آنتاگونیست فیلم‌ها هستیم... ولی برای این نباید واقعیات را زیر سوال ببریم! درنده خاموش به عنوان یک رمان جنایی مافیایی، سطحی بود که از نظر شخصیت پردازی و باورپذیری نیاز به کوشش دارد.

هادِس
تیم نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان درنده خاموش | Armita_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زینب نامداری، LIDA_M و 6 نفر دیگر

Armita.M

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
  
عضویت
5/10/20
ارسال ها
560
امتیاز واکنش
16,971
امتیاز
303
محل سکونت
!~شهر فراموشی~!
زمان حضور
70 روز 22 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
«نقد و بررسی رمان درنده خاموش»

تمام افراد برای انجام کارهایشان یک انگیزه دارند و شخصیت بدون انگیزه پوچ است! انگیزه هر فرد یک توجیه است برای اعمال او و راهی که انتخاب می‌کند را می‌سازد.
درنده خاموش روایت داستان اغراق آمیز دختری بود که دنبال انتقام است، تعجب می‎‌کنم؟ خیر.
شاید انگیزه انتقام برای اعمالش منطقی باشد، اما جالب نیست و حتی این انگیزه او باعث شده شخصیتی تکراری داشته باشد!
در اصل قهرمان داستان، آرتمیس، در شخصیتی قالب دار گیر افتاده، شخصیت قالب دار به الگوهای کهن شباهت دارند و مدام تکرار می‌شوند مثل آشپز، خدمتکار، پرستار و...
وقتی از شخصیت پرستار می‌گوییم یاد چه می‌افتیم؟ شخصی که دائما هیس هیس می‌کند و می‌گوید «اینجا بیمارستانه سکوت رو رعایت کنید» «مزاحم مریض نشید» و از این حرف‌های تکراری!
برگردیم به آرتمیس؛ وقتی می‌پرسیم "به نظرت یه آدم با انگیزه انتقام چه شکلیه؟" سریعا ویژگی‌های کلی (فارغ از رنگ چشم و دلیل انتقام و ال و بل) شخصیت آرتمیس در ذهنم شکل می‌گیرد.
این نکته خوبی نیست، تابوشکنی کنید! الا و بلا لازم نیست هر شخصیتی که دنبال انتقام است خفن و مغرور باشد، لازم نیست خوشگل و مو طلایی باشد، نیاز نیست یک پا واندر وومن برای خودش باشد و در دو سال عضو سازمان جاسوسی شود.
اگر از تحلیل آرتمیس خارج شویم و به بقیه شخصیت‌ها نگاه کنیم، اول می‌خواهم از ویانا شروع کنم!
ویانا شخصیت نزدیکی به آرتمیس دارد، وقتی در رمان تغییر زاویه دید صورت می‌گیرد نمی‌توانم تشخیص دهم چه کسی دارد حرف می‌زند. و نویسنده حتی اگر در بالای پست نام شخصیت را با این عنوان "از دید ویانا" ذکر کند باز هم احساس می‌کنم این دیدگاه آرتمیس است.
ما یک عدد کاملیای به اصطلاح کیوت هم داریم که جایش در رمان جنایی-مافیایی نیست! بقیه شخصیت‌ها را در حضور ذهن ندارم، فقط به یاد دارم اسم‌ها خیلی از نظر آوایی شبیه به هم هستند.
دیدید خانواده‌هایی را که اسم فرزندانشان را هم آوا انتخاب می‌کنند؟ مثلا آرسام آرشام برسام و ما هم سعی می‌کنیم اسم آنها را درست بگوییم ولی هر دفعه تپق می‌زنیم! قضیه در رمان شما هم همین است.
شاید اگر کمی به شخصیت سازی کارکترهای فرعی توجه می‌کردید می‌توانستم از طریق ویژگی‌هایشان آنها را به یاد بیاورم! یا اگر کمی اسم‌های عادی‌تر یا غیر هم آوا انتخاب می‌کردید یادم می‌ماند.
من قبلا تا حدودی رمان را مطالعه کرده بود، فقط به خاطر اسم رمان! درنده خاموش می‌تواند خواننده را ترغیب کند اما انتظارهایش را برطرف نمی‌کند.
نثر و زاویه دید رمان با توجه به ایده و شخصیت درست انتخاب شده، در شرایط دیگر من قطعا می‌گویم رمان جنایی باید کتابی یا ادبی باشد با زاویه دید دانای کل! ولاکن در درنده خاموش زاویه اول شخص با نثر عامیانه آزار دهنده نیست. از طرفی فکر می‌کنم توصیفات تا حدودی تکراری بود نظیر «من، خیلی وقته خانواده‌ای ندارم! خانواده من همون روز مردند!
همون روز، با خاطراتم دفن شدند!» که خب، من این را مشکل بزرگی نمی‌بینم، با مرور زمان پیشرفت خواهد کرد!
در جایی فلش بک زدید به پست چهار که خیلی گیج کننده بود! قضیه را نفهمیدم، فقط می‌توانم بگوییم وقتی فلش بک می‌زنید ننویسد "فلش بک"
به جاش می‌توانید بگویید "چند سال پیش" "چند روز پیش" و اینجور چیزها، اگر بخواهیم حرفه‌ای‌تر عمل کنیم این را هم ذکر نمی‌کنیم. برای نشان دادن فلش بک به گذشته، شخصیت می‌تواند اتفاقات را در ذهنش مرور کند یا به شخص دیگری تعریف کند، آنها را بنویسد و...
مسئله مهم دیگر در رمان باورپذیری آن است! بله، در تمام نقدهای جنایی-مافیایی/پلیسی روی این موضوع تاکید داشتم!
«درنده خاموش معروف! درنده‌ای که آوازه موفقیت‌هاش تو جاسوسی، به گوش هرکسی رسیده!»
اولا جاسوسی که معروف باشد جاسوس نیست، روی اسمش هم عیان است یعنی کسی که جاسوسی می‌کند! دوما که موفقیت‌های جاسوسی به گوش هر کسی رسیده؟...
اگر لقب یک جاسوس یا اسمش به قول شما به گوش هر کس برسد قطعا پلیس پیدا می‌کند، اینم از خودم در نیاوردم، هر چقدر طرف مقابل ماهر و نابغه باشد، لو رفتن یک لقب، عادت، اسم، موفقیت و هر اطلاعاتی که مربوط به آن باشد = دستگیری و در شرایط لزوم مرگ.
هر چند مشخص نیست این سازمان جاسوسی وابسته به پلیس است یا نه، البته فکر نمی‌کنم باشد!
بعد ما مسافرت آرتمیس و کاملیا را دیدیم، رسالت وجود کاملیا را هم نمی‌دانم، باید دلیل منطقی داشته باشد! نداشته باشد هم متاسفم. این را هم درک نمی‌کنم که چرا باید در تمام رمان‌های جنایی_مافیایی افراد برای ماموریت از ایران به خارج بروند، کاری با دلایلش ندارم، چرا این اتفاق در تمام رمان‌ها موجود است؟
در هواپیما هم توصیف کردید «پنجره دایره ماننده هواپیما» دایره مانند؟ بیضی هست.
بعد که کاملیا و آرتمیس به فرودگاه رفتند یک اتفاق غیرمنطقی‌ای رخ داد؛ ویانا و شخص دیگری که اسمش را در حضور ذهن ندارم (!) دلیل وجود کاملیا را پرسیدند، تا اینجا همه چیز عادیست.
آرتمیس با یک پاسخ سر به بالایی که برای من معنی «همین جوری» را می‌دهد، به طرز عجیبی ویانا را قانع کرد و هیچکس بابت حضور کاملیا توجیهی نخواست!
من در طول رمان نه فهمیدم شغل کاملیا چیست، نه حضورش چه دلیلی دارد، اگر هم جاسوس باشد این عادی نیست که بقیه جاسوس‌های نابغه (!) خیلی راحت قبول کنند شخصی که از قبل هماهنگ نشده چهره آنها را ببیند و صدایشان را بشنود!

درک می‌کنم، اینکه خودمان را جای یک شخصیت خلافکار بگذاریم و زندگی کنیم واقعا حس خوبی دارد و احساس می‌کنیم قهرمانان آنتاگونیست فیلم‌ها هستیم... ولی برای این نباید واقعیات را زیر سوال ببریم! درنده خاموش به عنوان یک رمان جنایی مافیایی، سطحی بود که از نظر شخصیت پردازی و باورپذیری نیاز به کوشش دارد.

هادِس
تیم نقد رمان 98
با سلام خدمت منتقد عزیز
شخصیت آرتمیس، برخلاف گفته‌ها شکننده و البته احساسی است! کمی که وارد روند بشیم پوسته‌ی سخت آرتمیس هم شکسته میشه!
و در موضوع وجود کاملیا. در آینده رمان متوجه می‌شیم کاملیا چه کسی هست و چه نقشی داره!
بنده برای هر شخصیت رازهایی رو قرار دادم و سعی کردم موضوعات بهم پیوسته باشه
و بله درنده خاموش آوازش به گوش خلافکارها رسیده ولی نه کسی اون رو دیده و کسی شناخته بود! این ماموریت هم اولین ماموریتی بود که آرتمیس به صورت حضوری توش حضور داشت. سازمان جاسوسی یک سازمان دقیق بر اصلاح پلیس هست! هرچند تنها یک سازمان خیالی و ساخته شده هست، ولی از سوی قوانین هستند و به دلیل قانون و.. نه سازمان به پلیس‌ها کاری دارن و نه پلیس‌ها به آن‌ها.
و خب باند کیان سازمانی مخالف جاسوسی و البته رقیب مخفی‌شون هست.
آرتمیس نه قهرمان است و نه خفن و..
آرتمیس فقط یه بازیچه‌ی قرار گرفته هست که ارتباطات و ماجراها زیر بازیچه مخفی بشن!
سپاس از نقد خوب شما

رمان ویرایش می‌شود!:گل:


نقد و بررسی رمان درنده خاموش | Armita_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، LIDA_M، *ELNAZ* و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا