خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جستم
رخت میدیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم

✠ ✶ ✠ ✶✠

شمع هر جمع مشو ورنه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

✠ ✶ ✠ ✶✠

شهره‌ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

✠ ✶ ✠ ✶✠

شرمم از خرقه‌ی آلوده‌ی خود می آید
که بر او وصله به صد شعبده پیراسته‌ام


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn و moh@mad

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی
دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام

✠ ✶ ✠ ✶✠

شا‌ها فلک از بزم تو در رقص و سماع است
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل

✠ ✶ ✠ ✶✠

نوشیدنی خانگیم بس، می‌ مُغانه بیار
حریف باده رسید‌، ای رفیقِ توبه وداع

✠ ✶ ✠ ✶✠

شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروزاست و طرف لاله زاری خوش


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn و moh@mad

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
شیوه و ناز تو شیرین خط و خال تو ملیح
چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش

✠ ✶ ✠ ✶✠

نوشیدنی خانگیِ ترس محتسب خورده
به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش

✠ ✶ ✠ ✶✠

نوشیدنی تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

✠ ✶ ✠ ✶✠

شکنج زلف پریشان به دست باد مده
مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش

✠ ✶ ✠ ✶✠
۱۳.
شب نوشیدنی خرابم کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم به خواب رود


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
شب سرخوش یار بودم و در های های او
حیران آن جمال خوش و شیوهای او
گه دست میزدم که زهی وقت روزگار
گه سرخوش میفتادم بر خاک پای او

مولانا

شب چو در بستم و سرخوش از مینابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

فرخی یزدی


شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خنده‌زنان شاد بسوخت
من بندهٔ شمعم، که ز بهر دل خلق
ببرید ز شیرین و چو فرهاد بسوخت

اوحدی مراغه ای


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 46 دقیقه
شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

حافظ

شمع این مسئله را بر همه کس روشن کرد
که توان تا به سحر گریه ی بی شیون کرد

کلیم کاشانی

شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بیکران کرد

حافظ

شاه نشین چشم من تکیه گهخیال توست

جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

حافظ

شکوه در مذهب درویش حرام است ولیکن

با چه یاران دغا و دغلی ساخته ام

استاد شهریار


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
ﺷﺪ ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺷﻤﻊ ﺷﺐﺍﻓﺮﻭﺯ ﺍﻣﺸﺐ
ﮔﻮ ﭼﺮﺥ ﻭ ﻓﻠﮏ ﺯ ﺭﺷﮏ ﻣﯽﺳﻮﺯ ﺍﻣﺸب
هلالی جغتایی
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
فرخی یزدی
شوانم خواب در مرز گلان کرد
گلم واچید و خوابم را زیان کرد
باباطاهر
شب رفت صبوح آمد
غم رفت فتوح آمد
مولانا


مشاعره با حرف ش

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
استاد شهریار
***
شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
***
شب فراق نداند که تا سحر چند است مگر کسي که به زندان عشق در بند است
سعدي


مشاعره با حرف ش

 

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
شب من نشان مویت
سحرم نشان رویت
مولانا
***
شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبندد
مولانا
***
شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خنده‌زنان شاد بسوخت
اوحدی مراغه
***
شاها سربخت بر در دولت تست
یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تست
وحشی بافقی


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,977
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
شب من نشان مویت
سحرم نشان رویت
مولانا
***
شیرین سخنی در دل ما میخندد
بر خسرو شیرین سخنی میبندد
مولانا
***
شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خنده‌زنان شاد بسوخت
اوحدی مراغه
***
شاها سربخت بر در دولت تست
یک خیمه فلک ز اردوی شوکت تست
وحشی بافقی
ﺷﺪ ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺷﻤﻊ ﺷﺐﺍﻓﺮﻭﺯ ﺍﻣﺸﺐ
ﮔﻮ ﭼﺮﺥ ﻭ ﻓﻠﮏ ﺯ ﺭﺷﮏ ﻣﯽﺳﻮﺯ ﺍﻣﺸب
ﺍﻣﺸﺐ ﻧﻪ ﺷﺐ ﻭﺻﻞ، ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﻣﻦﺳﺖ
ﺑﻬﺘﺮ ﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﻭﺯ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﻣﺸﺐ

هلالی جغتایی


شب رفت صبوح آمد
غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد
تا باد چنین بادا

مولانا


شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب بربندند
الا در دوست را که شب باز کنند

ابوسعید ابوالخیر


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: parädox

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
شکست آخر سکوت خانه ی من
کسي در مي زند، عشق است شايد
محمدرضا مهدی زاده
........................................................
شمع را شاهد احوال من و خويش مگردان
خلوتي خواسته ام با تو که تنها بنشينم
سيمين بهبهانی
........................................................

شادي مکن از زادن و شيون مکن از مرگ
زين گونه بسي آمد و زين گونه بسي رفت
هوشنگ ابتهاج


مشاعره با حرف ش

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا