خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,173
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: فرود کوپیدو
نام نویسنده: فاطمه قاسمی
ژانر: عاشقانه
خلاصه: اتفاق افتاد...
همان چیزی که هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کردم! خیلی ها را برای عشق در وجودشان به سخره گرفته بودم...
و حالا انگار سرنوشت قصد داشت باعاشق کردنم، مرا ادب کند!
آن‌هم عشقی از جنس دردو رنج وشیرینی به کوتاهی یک لبخند ..آن‌هم در اولین ساعاتی که به درک ضعیفی از اطراف و اتفاقات خودم رسیده‌ام و بلند شدم.
عاشق کسی که از عشق فقط رفتن را بلد بود و کمی احساس مالکیت و انگار فقط من بودم که عشقش را دور از چشم دیگران این سو و آن سو می کشیدم
و شاید خدا بود که برای دل کوچکم او راعاشق کرد.
اما فقط عاشق بودن کافی بود؟!

لینک رمان : در حال تایپ - رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Narín✿، hoosin1387، Amerətāt و 14 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
به نام نگارنده‌ی عالم
نقد رمان فرود کوپیدو:

فرود کوپیدو، یک نام بسیار مناسب برای یک عاشقانه!

کوپیدو که در اساطیر یونان باستان به معنای خدای عشق یاد شده، این‌جا به طرز زیبایی جامه‌ی ژانر عاشقانه را بر تن دارد! هم‌چنین این ژانر به راحتی در اجزای بیرونی رمان حس می‌شد. خلاصه با اینکه جای کار بسیاری دارد، اما ژانر را پوشش می‌داد که این نقطه قوت بسیار مهمی است اما چه بهتر بود اگر معنای واژه‌ی «کوپیدو» در پاورقیِ پست اول ذکر شود، زیرا ممکن است عده‌ای معنایش را ندانند و با نام ارتباط کم‌تری بگیرند.
خلاصه چه بهتر است که پر از سوال و در عین حال، پر از اطلاعات باشد؛ اما خلاصه شما کمی زیادی اطلاعات می‌داد! با خواندن خلاصه، تمام آن چیزی که رمان نیاز داشت به خواننده برساند، لو می‌رفت؛ و این سطح خلاصه رمان را به شدت پایین می‌آورد. با وجود آوردنِ اندک سوالاتی در ذهن، بهتر است کمی از ملموس بودن خلاصه کاسته شده تا جذابیت خلاصه بیشتر به چشم آید و خواننده برای خواندن رمان، بی قرارتر شود!
فرود کوپیدو، می‌توانست یک فرود هیجان انگیز بر دل ماجرا را داشته باشد! شروع رمان کمی تکراری بود. این شروع می‌توانست در مدرسه اتفاق بیوفتد، یا حتی قسمتی از آینده را به قلم بکشد. اما شروعِ فرود کوپیدو در بیشتر رمان‌ها استفاده شده و جذابیت کمتری نزد خوانندگان دارد.
چیزی که در رمان به شدت به چشم می‌خورد و یکی از نقاط ضعف رمان بود، نثر گزارش‌گونه‌ی رمان است. انگار که شخصیت دارد خاطراتش را به قلم می‌کشد!
"کتابموتوکیفم گذاشتم. رفتم طرف پنجره که یه کتاب کوچیک دیدم. داشتم فکر میکردم که ازکجااومده که یادم افتاد همون کتابیه که دیروزفاطیمابهم داد.
اسمش چی بود؟ اها عشق کوچیک و بزرگ نمی شناسه. به نظرم جالب اومد، شروع کردم به خوندن.
داستانش درباره یه دختر دوازده ساله ای بود که عاشق شده بود. جالب بود. اما سن دختره زیادی کم بود. اخه بچه ای به این سال چی میدونه عشق چیه؟! مثلا شما فکرکن من عاشق بشم. خودم به حرف خودم خندیدم."

یا
"دوروزی میشد تهران بودیم و این دوروز اتفاق خاصی نیوفتاده بود"
جدای از نثر، تاکید بر روی اینکه شخصیت نمی‌تواند عاشق شود یا اینکه سنین پایین هرگز عاشق نمی‌شوند، کمی نثر رمان را پایین می‌کشید. درواقع این حقه‌ی نویسندگان دیگر برای خوانندگان برملا شده است! اینکه دخترک داستان اصلا به عشق اعتقادی نداشته و در نهایت دل ببازد و...!
قسمت «خواندن رمان» می‌توانست نظرات جالبی به خواننده ارائه کند: قسمتی از رمان، بیان نقل قول از رمان و یا خیلی موراد دیگر! می‌توانستید این بخش را شکوفا کنید؛ می‌توانستید قسمتی را که با خود فکر می‌کرد که مادرم می‌گوید :«توکه عروس بشی و برات مهمون بیاد، قابلمه خالی میذاری جلوی مهمونات بس که ناخونک می‌زنی»، به صورت دیالوگ بیاورید! می‌توانستید تمام بحث و گفتگوهایی که به صورت گزارش‌گونه در مونولوگ آوردید، دیالوگ کرده و به آن‌ها جلای بیشتری بدهید. می‌دانستید بیشتر اطلاعات رمان در دیالوگ‌هاست؟!
با این وجود، دیالوگ بندی‌ها و تناسب بین دیالوگ و مونولوگ، خیلی کم رعایت شده بود. طوری که یک‌جا اصلاً دیالوگ نداشت و جایی دیگر اصلاً مونولوگ! تناسبی باید بین این دو مقوله رخ دهد تا خواننده را نه از خواندن مونولوگ خسته کند، نه از دیالوگ؛ باید طوری باشد که وقتی دیالوگ خوانده می‌شود، تشنه‌ی مونولوگ باشی و وقتی مونولوگ می‌خوانی، عطش خواندن دیالوگِ شخصیت بر دلت لانه کند!
فرود کوپیدو سیر تندی داشت، که می‌شود این‌را هم برگرفته از نثر دانست. وقتی نثر گزارش‌گونه شود، سیر را پایین می‌آورد؛ یا خیلی تندش می‌کند یا خیلی آرام. شروع رمان طوری سریع رخ می‌داد انگار که نویسنده قصد دارد هرچه سریع‌تر به بخش اصلی ماجرا برسد. و این چه بهتر بود اگر رمان را از همان بخش اصلی شروع می‌کردید و از این بخش ابتدای رمان به عنوان خاطره‌ای کوتاه، آن‌هم تنها در یک پاراگراف یاد می‌کردید!
توصیفات فرود کوپیدو کم بود و فضاسازی را با خودکم می‌کرد. توصیفات چهره، مکان و حالت، حضور بسیار کم‌رنگی داشتند و این میان کمی توصیف احساسات به چشم می‌خورد که اصلا کافی نبود! رمان‌های عاشقانه به تبع ژانرشان باید از احساس بالایی برخوردار باشند که این هم از توصیف احساسات بر می‌خیزد. فضاها کاملاً گنگ، چهره‌ها گنگ و حالات گنگ تر بودند! رمان درواقع همان‌طور که گفتم، طوری نوشته شده بود که گویی نویسنده خاطراتش را در دفتری می‌نویسد؛ زیرا انگار فقط خود نویسنده خبر داشت که چهره‌ها و دیگر اجزای توصیفات چیستند و کیستند! نتیجه‌گیری‌های خیلی سریعی در رمان رخ می‌داد، مثلا آوین یک آن به دنبال کیفیش است و همان لحظه می‌فهمد کیفش زیر رادین است و بلافاصله شروع کل‌کل‌ها! می‌شد همین بخش را پر و بال داد، می‌شد دو دل بودن آوین را مانند نور در دل تاریکی درخشاند، می‌شد...
به طور کلی، فرود کوپیدو نتوانسته بود غول توصیفات را زمین بزند و در این حیطه، لنگ می‌زد!
این میان شخصیت پردازی‌ها هم کمی غیرقابل‌درک بود. بی‎خیالی نسبی آوین، ضایع بودن رادین و... کمی رمان را کلیشه‌ای کرده بود. کل‌کل های آوین و رادین اندکی رمان را لو می‌داد و این جذابیت رمان را کم می‌کرد. اما چیزی که جریان را جالب می‌کرد این بود که گاهی رادین را رادوین گفته بودید؛ آخر کدامشان است؟!
"—هیچی؛ خندم میاد خوب. منو اون سایه هموباتیرمی‌زنیم. الان دوستم داشته باشه؟! بعدشم کاری که نکرده. فقط نگاه های گاه و بیگاه. اما خوب، این واسه من عجیبه. چون اون اول حتی یه نیم نگاه هم به من نمی انداخت. ازهمه مهم‌تر اون سوالی که درباره آی لایو پرسید ذهنمو درگیرکرده."
این بخش کمی زیادی تکرار شده است! یک جا گفته‌اید پسرک دیوانه و نگاه‌ها و بیخیالیِ آوین، جای دیگر گفته‌اید از نگاه‌هایش خوشش می‌آید! تکلیف شخصیت را با خودش مشخص کنید؛ این مدل مسائل، باورپذیری رمان را پایین می‌آورد و وقتی باورپذیری کم شد، خواننده نمی‌تواند شخصیت را باور کند. شخصیت پردازی‌ها باید تماماً پر از برنامه‌ ریزی‌های درست و ایده‌های ناب باشد، که در فرود کوپیدو این‌طور نبود! وقتی تکلیف شخصیت مشخص نباشد، خواننده هم گیج می‌شود، نمی‌فهمد، درک نمی‌کند، حس نمی‌کند، نمی‌چشد و نمی‌بیند آنچه را که در رمان اتفاق افتاده است. البته لازم به ذکر است که بخش عظیمی از شخصیت پردازی‌ها در توصیفات شکوفا می‌شود که فرود کوپیدو در این مقوله کمی ضعیف عمل کرده بود. باید ابتدا وضع و وضعیت شخصیت را مشخص کرد، توصیفش کرد و بر دل خواننده نشاند؛ شخصیت های فرود کوپیدو نه تنها قابل درک نبودند، بلکه نمی‌شد با آن‌ها خو گرفت. می‌شود با کمی توصیف احساسات، یک شخصیت را به ثبات رساند!
به دور از نوع نگارش متن، غلط‌های املایی و رعایت نکردن علائم خیلی به چشم می‌خورد که بررسی این مقوله نه جایش این‌جاست و نه وظیفه‌اش با من! فرود کوپیدو نقاط قوتی هم داشت، ایده ی نسبتاً جدیدی که داشت کمی موارد بالا را پوشش می‌داد؛ اما ایده مثل لیوانی بود که تا نصفه پر است و جا برای پر شدن زیاد دارد!

نویسنده عزیز، فرود کوپیدو رمانی است که پله‌های اول ترقی را بالا آمده و نیاز دارد بقیه‌ی پله‌ها را دانه به دانه و با اصول بالا رود. لطفاً یک ویرایش اساسی برای رمانتان در نظر بگیرید و امیدوارم این نقد، دستی باشد برای هول دادن این رمان روی پله‌های پیشرفت!

موفق و موید باشید.:cofee:

1399/6/30
کادر نقد انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، * ELINA *، ~ریحانه رادفر~ و 21 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی فرود کوپیدو

خوانندگان یک رمان را وقتی ادامه می‌دهند که عاملی آنها را ترغیب به ادامه کند. این عامل در همه اثرها وجود دارد اما مهم این است که آن را چطوری و چه زمانی وارد رمان کنید؛ جدا از این اصلا آن عامل ارزشمند است؟!
این عامل معمولا مجهول اصلی اثر و هدف آن است. یعنی معمایی که در طول رمان دنبال پاسخ آن هستیم و هدفی که در پایان به آن یا می‌رسیم یا نمی‌رسیم.
من از بدو شروع فرود کوپیدو دنبال یک معما بودم که بخواهم ادامه را بخوانم و همراه شخصیت‌ها دنبال پاسخ بگردم!
بنده هر چه جلو رفتم به معمایی نرسیدم و رمان حالت یکنواختی داشت.
نویسنده جان شما به یک اتفاق بزرگ که معمایی در رمان ایجاد کند نیاز دارید! یک تحول می‌تواند رمان را از یکنواختی دربیارد.
یکی از دلایل بسیار مهم یکنواختی رمان شما همین موضوع بود؛ البته باید بگویم جزئیات ریزتری هم هست که آن‌ها را در ادامه ذکر خواهم کرد.
حقیقتش فرود کوپیدو نامی مناسب نیست!
درست است ژانر عاشقانه را دربر می‌گیرد؛ اما این را هم نمی‌شود در نظر نگرفت که واژه "کوپیدو" یکی از اساطیر یونان باستان است و ربطی به داستان ندارد! بر فرض که ارتباط هم دارد، کوپیدو چون جزوی از اساطیر یونانیست ژانر فانتزی را نیز دربر می‌گیرد بنابراین مناسب رمانتان نیست.
داخل فرود کوپیدو ریشه‌هایی از ایده‌های تکراری از همان شروع و کلمات آغازین وجود دارد.
یکی از رایجترین شروع‌های رمان مجازی؛ بیدار شدن از خواب است! متاسفانه شروع شما تکراری بود و جذاب نیست.
همیشه می‌گویم "شروع هر اثر گره حیات آن است!" خیلی از مخاطبان اول شروع را مطالعه می‌کنند سپس تصمیم می‌گیرند بقیه رمان را ادامه دهند.
حال شروع جذاب چگونه است؟ یک شروع جذاب، بار احساساتی قوی دارد و مهمترین نقطه داستان است. علاوه بر آن "معما" در داستان ایجاد می‌کند.
حال بقیه رمان را برسی کنیم. اکنون یکی از دلایل یکنواخت و خسته کننده شدن رمانتان را توضیح می‌دهم.
درکل اگر بگوییم از اتفاقات فقط می‌توانم از مهمانی‌ها، دیدار با فک و فامیل، مدرسه رفتن یاد کنم!
مسلما ما نمی‌خواهیم از خاطرات معمولی یک نوجوان بنویسیم ولی شما طوری مانور دادید که اینطور به نظر می‌آید! می‌دانم این رمان بر اساس زندگی فردی است اما ما خاطره نویسی نمی‌کنیم! به آن پر و بال بیشتری دهید.
شخصیت‌ها از نظر من الویت اول را دارد! چون مسیر داستان را انتخاب‌های آن‌ها تعیین می‌کند.
هر که بامش بیش برفش بیشتر!
شما شخصیت‌های زیادی دارید و مسلما پردازش آنها سختتر است. برای همین احساس می‌کنم در شخصیت‌ها ضعف دارید.
در دنیای واقعیت هم انسان‌ها بسیار متفاوتند؛ همه دارای ویژگی‌های منحصر به فردی هستیم که مختص خودمان است و با همان ویژگی‌ها ما را یاد می‌کنند! احساس می‌کنم چون شما این مورد را رعایت نکردید تمام شخصیت‌ها به هم تشابه داشتند.
زیرا شما شخصیت‌ها را رسم نکردید! این را در ادامه توضیح می‌دهم حال به چند مورد زیر توجه کنید:
برگشتم خونه رفتم تواشپزخونه مامان داشت کتلت درست میکرد. طبق معمول دوتا کتلت برداشتم و د بدو که رفتیم. صدای جیغ جیغ مامان بلند شد. اخه خیلی از ناخونک زدن بدش میومد. اما من عاشق ناخونک زدنم.

احساس نمی‌کنید بحث ناخونک زدن به غذا کلیشه شده؟ بنده حداقل در چهار_پنج رمان مجازی دیدم!
برگشتم دیدم همینجوری زل زدن به رادین. دخترهای فلان فلان شده.
حس حسادت داشت دیونم میکرد میخواستم تک تک اون دخترا رو خفه کنم وهمین و بلند گفتم.

خیره شدن دخترها به رادین و حسودی کردن آوین! مگر نگفتیم آوین حسی نسبت به او ندارد؟ البته انقدر تند هم نمی‌تواند داشته باشد!
برگشتم و با کمال تعجب، رادینو دیدم که بایه حالتی نگاهم میکنه! نمیدونم دقیقا چجور، اخه طرز نگاهش برای من خیلی عجیب بود!
این صحنه متاسفانه کلیشه است، نگاه کردن عمیق پسر به دختر و...
اینا چند مورد از کلیشه‌هایی بود که در رمان شما وجود داشت؛ در نقد نمی‌توان تک تک موارد را ذکر کرد.
رگه‌های تکرار در توصیفات چهره هم وجود داشت! اولا وجود چهره‌های رویایی در رمان سطح باورپذیری را پایین می‌آورد. ثانیا شما یک سطر فقط به توصیفات اختصاص می‌دهید البته قبل از اینکه شما درخواست نقد دهید من بخشی از رمانتان را مطالعه کرده بودم و متوجه هم شدم در توصیفات اشکال دارید.
حال که نقدتان به عهده من است؛ پس وظیفه‌ام است این نکات را ذکر کنم برای بهتر شدن توصیفات شما:
1-شما توصیفاتت ناگهانی بود؛ توصیفات باید آرام باشد یعنی به عبارتی شما ملزم نیستید همراه رنگ چشم شخصیت تمام صورت او را در یک پاراگراف توصیف کنید! شما اختیار دارید در یک بند از رنگ چشم و موهای شخصیت بگویید در یک بند دیگر از رنگ پوست و حالت و فرم صورتش.
2-تصور کنید نقاشی‌ای رسم کرده‌اید، آنرا به دیگران تعریف می‌کنید یا نشان می‌دهید؟ مسلما نشان می‌دهید! این مورد در شخصیت پردازی و همچنین توصیفات هم موجه است.
اگر توصیفات را تعریف کنیم می‌گوییم:
ایکس دختر خوبیه، چشماش آبی و گربه‌ایه، موهاش تا زیر کمرش و عسلیه، قدش خیلی بلند نیست ولی هیکل خوبی داره. لـ*ـباش کوچولو و خوشگلن. لباسش یه آستین بلند زرد بود با شلوار جین مشکی...
اگر بخواهیم توصیفات را نشان دهیم، چه از نظر مکان چه چهره همچین چیزی می‌نویسیم:
پرده‌های سفید رو کنار می‌زنم و پنجره رو باز می‌کنم؛ باد موهای لَخت سیاه رنگم رو نوازش می‌کنه و دامن نارنجیم رو به رقص در می‌یاره.
در اینجا شخصیت را نشان دادیم! نتیجه گرفتیم پرده‌ها سفید + موهای شخصیت سیاه و لَخت + دامنش نارنجی است.
روش درست توصیفات همین است که باید رعایت شود!
در شخصیت سازی هم نمی‌گوییم فلانی بامزه است بلکه این را در رفتار و دیالوگ‌هایش نشان می‌دهیم!
اثر شما تغییر زاویه دید نداده بود؛ این یک نکته مثبت است. چون شما شخصیت‌های زیادی هم دارید تغییر زاویه دید گیج کننده می‌شد اما خوشبختانه این کار را انجام ندادید. زاویه دید هم به نظرم بسیار مناسب است، اول شخص احساسات قویتری به خواننده منتقل می‌کند و عاشقانه هم ژانری است که باید به بیان احساسات در آن بها داد.
نویسنده عزیز این مشکلات در رمان شما جوانه زده! در حال حاضر کَندن این جوانه‌ها راحت است اما اگر بگذارید ریشه بفکنند، ممکن نیست از اثر آنها را بیرون بکشید!
این اولین تجربه شماست، از قلمتان مشخص بود و این اشکالات موجه است، فراموش نکنید شما استعداد دارید فقط باید دانسته‌هایتان را افزایش دهید و بسیار تلاش کنید.:گل:


سپاس بابت انتقاد پذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، ~ریحانه رادفر~، Narín✿ و 19 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,392
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 4 ساعت 9 دقیقه
سلام ودرود خدمت همگی
خب من اطلاعات زیادی درباره ی نقد ندارم، فقط تا حدودی یک سری اطلاعات ناچیز دارم.
رمان فرود کوپیدو از فاطمه جونم:lollipop1b:
اسم رمان خیلی جذاب هست.تبریک میگم به انتخابت فاطمه جون .
اول از همه به عنوان یه خواننده اسمش منو تحت تاثیر قرارداد.
دوم اینکه رمانش به عنوان یه داستان واقعی خوب به تصویر کشیده شده بود.موضوعش مورد علاقم بوده وهست.توصیفاتش درمورد مدرسه رو دوست داشتم.کلا رمانش برام جذاب هست که این برمیگرده به قلم نویسنده.
آقا یه کلام بگم وخلاصتون کنم.
رمانش رو خیلی دوست دارم. :loveb:
ببخشید دیگه گفتم زیاد با اصول نقد آشنا نیستم.اومدم بهتون روحیه بدم :morningb:


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشویق
  • تشکر
  • خنده
Reactions: ZaHRa، ~ریحانه رادفر~، Narín✿ و 4 نفر دیگر

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
سلام فاطمه جون چون بهت قول داده بودم اومدم واسه نقدو بررسی
خب شروع میکنم
با نظرات ~PARLA~ جون و ~HadeS~ موافقم گفتنیا رو اونا زحمت کشیدن گفتن چیزی دیگه نمونده که من بخوام بگم .
امیدوارم که همیشه موفق باشی دوست عزیزم :aiwan_light_girl_pinkglassesf:


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، ~ریحانه رادفر~، Narín✿ و 3 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,173
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلام فاطمه جون چون بهت قول داده بودم اومدم واسه نقدو بررسی
خب شروع میکنم
با نظرات ~PARLA~ جون و ~HadeS~ موافقم گفتنیا رو اونا زحمت کشیدن گفتن چیزی دیگه نمونده که من بخوام بگم .
امیدوارم که همیشه موفق باشی دوست عزیزم :aiwan_light_girl_pinkglassesf:
این نقد مال قبل ویرایشه:l3b::l3b: خیلی چیزا تغییر کرده:flowerb:
بازم مرسی گلم که اهمیت دادی:گل::love_struck:


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، ~ریحانه رادفر~، Narín✿ و 5 نفر دیگر

Nagi3300

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/10/20
ارسال ها
5
امتیاز واکنش
42
امتیاز
83
سن
38
زمان حضور
14 ساعت 42 دقیقه
سلام خدمت نویسنده ی گرامی
اسم رمان

اسم در مرحله اول مخاطب رو جذب رمان شما می کنه، پس باید به دور از کلیشه و در عین حال با موضوع و محتوای رمان همخونی داشته باشه.
بنظرم اسمی که انتخاب کردی خوبه.
اسم شما دارای دو کلمه هستش
جدید هست و اما کلیشه ایی
ما میگیم کلیشه ایی انتخاب می کنیم اما جذاب!
نام فرودکوپیدو
که همون فرود عشق میشه!
کلیشه ایی هست
کلمه ی فرود و کلمه ی کوپیدو!
کوپیدو نامی یونانی که به معنای عشق هست
همونطور وه همه میدونن عشق کلمه ایی کلیشه ای هست
حالا چه به یونانی یا باستانی یا...
روی اسم رمانتون فکر کنید اگر هم نهواستید میل شماست رمان شماعه

خلاصه رمان

خب خلاصه روایتگر رمان به زبان گنگ و مبهمه، باید جوری نوشته بشه که ذهن خواننده پر از علامت سوال هایی که در نهایت منجر به خوندن ادامه رمان میشه، بشه.
میشه خلاصه رو مبهم تر و حتی جذاب تر نوشت. از جملات ساده استفاده کردی که بهتره با جملات سنگین که باعث کشش خواننده میشه، جای گزین کنی؛ چون خلاصه نقش خیلی مهمی داره و باید عالی نوشته بشه تا افراد به سمت رمانت بیان.
خلاصه ی شما جدا از زیبایی هنوز نیاز به کار داره
مقدمه رمان

میتونه قسمتی از اشعار یا متون زیبای دیگران و یا نوشته ای نویسنده نویس باشه، که روش دومی بهتره.
از کلمهی گاهی زیاد استفاده کردی که جذابیت رمانو کم میکنه

ژانر رمان

توی ساده ترین تعریف ژانر قالب رمان هس و اتفاقات و حوادث باید تکیه به ژانر مد نظر خلق و نوشته بشه.
ژانر های انتخابی شما عاشقانه هست که من تا پارت آخر جملات عاشقانه زیادی ندیدم. ببین اگه ژانر عاشقانه رو انتخاب میکنی باید طوری بنویسی که خواننده با خوندن خط به خط رمان عشق و عطوفت رو حس کنه.
میتونید برای ژار رمان از طنز یا تراژدی یا...
استفاده کنید چون عاشقانه...

پارت اول رمان

اگه رمان به خوبی شروع شده باشه خواننده با خوندن پارت اول به ادامه اش هم کشیده میشه.
شروع شما بد نبود؛ ولی از نظر من خوب هم نیست. میتونه بهتر باشه.
هنوز جای ویرایش و کار داره
اولش خیلی با احساس شروع شده و بعدش؟

سیر رمان:
سیر رمان نباید تند یا کند باشه. سیر باید دقیقا مثل حالت طبیعی باشه. خب سیر رمانت تا حدی خوبه. ژانر باید توی سیر رمان دیده بشه که من هیچ کدوم رو زیاد ندیدم.

توصیفات

زمان هم دقیقا زمانی هست که شخصیت توش سیر می کنه. تا حدی رعایت کرده بودی؛ ولی باید بیشتر توضیح بدی.اما نه جوری که کلا خواننده بفهمه چی به چیه وسط رمان ولش کنه

حالت ها

شامل حالت های شخصیت هست. مثلا وقتی عصبی، ناراحت، خوشحال و... میشه. این مورد هم کم رعایت شده بود.

تو باید جوری حالت های شخصیتو بنویسی که خواننده کامل درک کنه

دیدی بعضی نویسنده ها جوری رمانو مینویسن که اول تا اخر خواننده اشک میریزه؟! منظورم اینه کلا

شخصیت ها

باید شکل و ظاهر شخصیت رو توصیف کنی. به طوری که خواننده بتونه به راحتی داخل ذهنش تصویری کامل از شخصیت ها بسازه. تصفه نگو یا خیلی گنگ که خواننده چیزی نفهمه


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، ~ریحانه رادفر~، MĀŘÝM و یک کاربر دیگر

زینب نامداری

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
75
امتیاز واکنش
2,705
امتیاز
153
سن
22
زمان حضور
11 روز 2 ساعت 45 دقیقه
سلام فاطمه جان:گل:
طبق قولی که بهت دادم اومدم برای نقد
بیشتر نقد رمان رو دوستان زحمتش رو کشیدن من اونایی که از قلم افتاده رو میگم.
خب اول در مورد جلد رمانت بگم: راستش عکس جلد زیاد جذب کننده نیست، بهتره یک عکسی انتخاب کنی که چهره ها معلوم باشند یا حداقل رنگ های شادی در اون استفاده بشه، بهتره عکس یک دُخت بندری زیبا باشه یا یک اسطوره افسانه ای مرتبط با نام رمان.
در جای جای متن غلط های املایی از قبیل:ضرف(ظرف)،حال(هال) و... دیده میشه با اینکه خیلی کم هستند اما چه بهتر که متنتون اصلا غلط املایی نداشته باشه.

درسته که نوشتتون نثر هست اما دقت کنید واو را به کلمه های قبل نچسبونید مثلا نوشته بودید کفشو، منو، اونو و...میتوانید این ها رو به دوصورت ویرایش بزنیدکفش را یا کفش رو، من را یا من رو
که برای رمان شما صورت دوم بهتر است.

در ابتدای این رمان همه چیز را خیلی سریع شرح دادید بهتر بود روی بعضی از قسمت ها مانور بیشتری بدی، رمان مانند یک فیلم بدون تصویر است تو باید کاملا تصویر سازی کنی مثلا ویژگی های مکان هارا طوری شرح دهی که خواننده کاملا بتواند آنجارا در ذهنش به تصویر بکشد، دربخشی از رمانت به یک زیارتگاه پرداخته بودی اما نه نام آن را گفتی نه مکان دقیقش را نه توصیفات تصویری را!
بهتر است بعضی از اتفاقات را حذف کنی و به سایر اتفاقات بیشتر بپردازی، برای مثال بخش خراب شدن ماشین را حذف کنی و به سیزده بدر پر و بال بیشتری بدهی.

قسمتی که رادوین به اوین آی لاویو گفت به نظرم غیر قابل باور هست، نه پیش مقدمه ای و نه نگاه حاکی از احساسی و نه رفتار عاشقانه ای اولش فکر کردم که رادوین قصد سر به سر گذاشتنش را دارد ولی بعدش که عصبانی شد از جواب اوین معلوم شد که جدی گفته! خب این بخش به یک ویرایش اساسی احتیاج داره مثلا میتونست با شنیدن جواب اوین خودش رو به بیخیالی بزنه یا اینکه اوین طور دیگه جوابش رو بده یا حداقل قبلش یک مقدمه ای میچیدی.

در آخر شما نویسنده خوبی هستید و چون اولین رمانتون محسوب میشه این مشکلات طبیعیه
رمانتون رو ادامه بدید و قلمتون رو قوی کنید، به امید موفقیت های بیشترتون


نقد و بررسی رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ZaHRa، ~ریحانه رادفر~، Amerətāt و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا