مشاعره با حروف انتخابی

moh@mad · 15/11/20

F_B_T گفت:
سـ*ـاقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
«گ»

گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی

گفت حق است که با آتش ما دمسازی

گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود

گفت این سادگی توست که دل می بازی

ن

فاطمه باقری · 15/11/20

نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
«ل»

moh@mad · 15/11/20

F_B_T گفت:
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
«ل»

لـ*ـب فرو بسته ام از ناله و فریاد، ولی
دل ماتمزده، در سـ*ـینه من نوحه گر است

ح

~ZaHrA~ · 15/11/20

حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سند و دفتری و دیوانی است

پروین اعتصامی

با ج

moh@mad · 15/11/20

* گفت:
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را سند و دفتری و دیوانی است

پروین اعتصامی

با ج

جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد
عطار

لطفا با حرف ک

~ZaHrA~ · 15/11/20

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر شیر

مولوی

با حرف ز :aiwan_light_girl_sigh:

moh@mad · 15/11/20

* گفت:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر شیر

مولوی

با حرف ز

ز شرم عشق خموشم کجاست گریه شوق
که با تو شرح دهد مشکلی که من دارم
معیری

لطفا با د

~ZaHrA~ · 15/11/20

دردیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

با م لطفا

moh@mad گفت:
ز شرم عشق خموشم کجاست گریه شوق
که با تو شرح دهد مشکلی که من دارم
معیری

لطفا با د

moh@mad · 15/11/20

* گفت:
دردیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

با م لطفا

مائیم ز عشق یافته مرهم خود
بر عشق نثار کرده هر دم دم خود
تا هر دم ما حوصلهٔ عشق رود
در هر دم ما عشق بیابد دم خود
مولانا

لطفا با ر

~ZaHrA~ · 15/11/20

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

مولانا

لطفا با ف

moh@mad گفت:
مائیم ز عشق یافته مرهم خود
بر عشق نثار کرده هر دم دم خود
تا هر دم ما حوصلهٔ عشق رود
در هر دم ما عشق بیابد دم خود
مولانا

لطفا با ر

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی