مشاعره

niloofar.H · 7/9/20

روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا

moh@mad · 7/9/20

این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا

niloofar.H · 7/9/20

از یار کهن نمی کنی یاد
این پیشه ی نو مبارکت باد

moh@mad · 7/9/20

در مجلس عشاق قراری دگر است
وین بادهٔ عشق را خماری دگر است
آن علم که در مدرسه حاصل کردند
کار دگر است و عشق کاری دگر است

niloofar.H · 7/9/20

تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم

شب خوش :rose:

moh@mad · 7/9/20

niloofar.H گفت:
تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم

شب خوش

من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار خود ای تازه گل عاشق تر از مایی

خسته نباشید
شب بر شما هم خوش :rose:

. faRiBa . · 8/9/20

یک نفس ای خواجه ی دامن کشان
آستنی بر همه عالم فشان

niloofar.H · 8/9/20

نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
اگر یار همان است که بود

* رهــــــا * · 8/9/20

دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت

شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت

فآضل نظری

Di.ar.an · 8/9/20

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی