مشاعره با کلمه

"zhina" · 27/8/20

اگر جانان برآرد کام جانم

کنم جانرا فدای جان جانان

Maryam.alef · 27/8/20

starlight گفت:
اگر جانان برآرد کام جانم

کنم جانرا فدای جان جانان

جان و تنم اِی دوست فدایِ تن و جانت

مویی نفروشم به همه ملک جهانت

"zhina" · 27/8/20

Maryam.alef گفت:
جان و تنم اِی دوست فدایِ تن و جانت

مویی نفروشم به همه ملک جهانت

سخن گفتن مرا یك لحظه با دوست

بسی خــــوش تــر ز عمـــــر جاویدانی

Maryam.alef · 27/8/20

starlight گفت:
سخن گفتن مرا یك لحظه با دوست

بسی خــــوش تــر ز عمـــــر جاویدانی

کَم کُن سخن و روضه سرایی کافی است

شرط شاعر شدن آن است که عاشق باشی

moh@mad · 31/8/20

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

Maryam.alef · 31/8/20

moh@mad گفت:
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

مرگ دَر قاموسِ ما اَز بی وَفایی بهتر است

دَر قَفَس با دوست مُردن از تنهایی بِهتَر است

⚔️.͜.ﾑŋŋε · 1/9/20

من ان مرغم که امروز را پری نیسست
قفسزادم قفس راهم دری نیست

Maryam.alef · 1/9/20

⚔.͜.ﾑŋŋε گفت:
من ان مرغم که امروز را پری نیسست
قفسزادم قفس راهم دری نیست

قَفَسِ عشق ز هر باغ دِل انگیز تر است

شکر صیاد که از این قفس آزادم کرد

moh@mad · 1/9/20

باز برافراختیم رایت سلطان عشق
بار دگر تاختیم بر سر میدان عشق
ملک جهان کرده‌ایم وقف سر کوی یار
گوی دل افکنده‌ایم در خم چوگان عشق

-ZAℍЯმ- · 1/9/20

الا یا ایهّا الساقی اَدِر کاَساً و ناوِلها,
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها,

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی