مشاعره با اشعار پروین اعتصامی

moh@mad · 26/8/20

تو توانا شدی ایدوست که باری بکشی
نه که بر دوش گرانبار نهی باری چند
افسرت گر دهد اهریمن بدخواه، مخواه
سر منه تا نزنندت بسر افساری چند

. faRiBa . · 26/8/20

moh@mad گفت:
تو توانا شدی ایدوست که باری بکشی
نه که بر دوش گرانبار نهی باری چند
افسرت گر دهد اهریمن بدخواه، مخواه
سر منه تا نزنندت بسر افساری چند

دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی
این درد با مباحثه درمان نمی‌شود

Arnosh · 26/8/20

13f82 گفت:
دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی
این درد با مباحثه درمان نمی‌شود

دیگران را ز دیو ترساندن
با درافتادگان، ستم کردن
زهر را جای شهد نوشاندن
اندر امید خوشهٔ هوسی
هر کجا خرمنی است، سوزاندن

moh@mad · 26/8/20

13f82 گفت:
دل پاک آینهٔ روی خداست
این چنین آینه زنگار نداشت

تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد

. faRiBa . · 26/8/20

Arnosh گفت:
دیگران را ز دیو ترساندن
با درافتادگان، ستم کردن
زهر را جای شهد نوشاندن
اندر امید خوشهٔ هوسی
هر کجا خرمنی است، سوزاندن

نه کسی می کند مرا یاری
نه رهی دارم از برای فرار

. faRiBa . · 26/8/20

moh@mad گفت:
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد

دانی که را سزد صفت پاکی:
آنکو وجود پاک نیالاید

در تنگنای پست تن مسکین
جان بلند خویش نفرساید

moh@mad · 26/8/20

13f82 گفت:
دانی که را سزد صفت پاکی:
آنکو وجود پاک نیالاید

در تنگنای پست تن مسکین
جان بلند خویش نفرساید

دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سـ*ـینه بسی سنگین است

. faRiBa . · 26/8/20

moh@mad گفت:
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سـ*ـینه بسی سنگین است

تو ندیدی پرده ی دیوار را
چون ببینی پرده ی اسرار را

niloofar.H · 26/8/20

اندرین دفتر پیروزه سپهر
آنچه را ما نشمردیم شمرد

. faRiBa . · 26/8/20

دَهر بسيار چو من سر به گريبـان ديده است

چـه تـفاوت كـندش سـر به گـريبانی مـن؟

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی