مشاعره با اشعار پروین اعتصامی

moh@mad · 7/9/20

نماند اندر چمن یک شاخ، کانرا
نپوشاندند رنگین حله در بر
ز بس بشکفت گوناگون شکوفه
هوا گردید مشکین و معطر

. faRiBa . · 8/9/20

روز دعوی، چو طبل بانگ زدن
وقت کوشش، ز کار واماندن
خستگان را ز طعنه، جان خستن
دل خلق خدای رنجاندن

* رهــــــا * · 8/9/20

نکو کار شو تا توانی، که دائم
نمانداست در روی نیکو، نکوئی

moh@mad · 8/9/20

یکی دیوار ناستوار بی پایه‌ست خود کامی
اگر بادی وزد، ناگه گذارد رو به ویرانی
درین دریا بسی کشتی برفت و گشت ناپیدا
ترا اندیشه باید کرد زین دریای طوفانی

. faRiBa . · 8/9/20

يوسـفـت نـام نهادند و بـه گـرگت دادنــد
مرگ گرگ توشد، ای يوسف كنعانی مـن
مـه گردون ادب بـودی و در خـاک شــدی
خـاک زندان توگشـت، ای مه زنـدانی مـن

* رهــــــا * · 10/9/20

نزدِ شاهینِ محبت بی پر و بال آمدن
پیشِ باز عشق، آئینِ کبوتر داشتن

niloofar.H · 10/9/20

نکو کار شو تا توانی که دائم
نمانداست در روی نیکو نکوئی

Maryam.alef · 11/9/20

niloofar.H گفت:
نکو کار شو تا توانی که دائم
نمانداست در روی نیکو نکوئی

یکرنگی ناپایدار گردون
کم عمر تر از صرصر و دخانست

فرصت چو یکی قلعه ای است ستوار
عقل تو بر این قلعه مرزبان است

niloofar.H · 11/9/20

تو توانا شدی ایدوست که باری بکشی
نه که بر دوش گرانبار نهی باری چند
افسرت گر دهد اهریمن بدخواه، مخواه
سر منه تا نزنندت بسر افساری چند

* رهــــــا * · 13/9/20

دختری خرد، شکایت سر کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد

دیگری آمد و در خانه نشست
صحبت از رسم و ره دیگر کرد

موزهٔ سرخ مرا دور فکند
جامهٔ مادر من در بر کرد

یاره و طوق زر من بفروخت
خود گلوبند ز سیم و زر کرد

سوخت انگشت من از آتش و آب
او بانگشت خود انگشتر کرد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸

مدير بازنشسته

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸

مدير بازنشسته

کاربر نیمه حرفه‌ای

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه حرفه‌ای

مدير بازنشسته

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین