مشاعره با اشعار هوشنگ ابتهاج

Alone.wolf · 24/8/20

13f82 گفت:
یاری کن ای نفس که درین گوشهٔ قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته یک نفس

صبـر پیمبـرانه ام آخر تمام شد!
ای آیت امیـد به فریــاد من برس

Arnosh گفت:
سـ*ـینه باید گشاده چون دریا
تا کند نغمه ای چو دریا ساز
نفسی طاقت آزموده چو موج
که رود صد ره برآید باز

زين گونه‌ام كه در غم غربت شكيب نيست

گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست

جانم بگير و صحبت جانانه‌ام ببخش

كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست

. faRiBa . · 24/8/20

ز موج چشم مستت، چون دل سرگشته برگیرم

که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی‌

Arnosh · 24/8/20

13f82 گفت:
ز موج چشم مستت، چون دل سرگشته برگیرم

که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی‌

یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

. faRiBa . · 24/8/20

Arnosh گفت:
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

نک سرده ی مهمان شد تا باد چنین بادا

زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه

هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا

زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش

Arnosh · 24/8/20

13f82 گفت:
نک سرده ی مهمان شد تا باد چنین بادا

زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه

هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا

زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش

شاد و شکفته در شب جشن تولدت
تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک

. faRiBa . · 24/8/20

Arnosh گفت:
شاد و شکفته در شب جشن تولدت
تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک

کشتی مرا چه بیم دریا؟

طوفان ز تو و کرانه از توست

Arnosh · 24/8/20

13f82 گفت:
کشتی مرا چه بیم دریا؟

طوفان ز تو و کرانه از توست

تو از کدام راه می رسی؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام درین امید پیر شد
نیامدی و دیر شد…

. faRiBa . · 25/8/20

دست کوتاه من و دامن آن سرو بلند

سایه‌ی سوخته دل این طمع خام مبند

moh@mad · 31/8/20

دل چو با عشق و خرد همره شود
دستِ نومیدی ازو کوته شود

* رهــــــا * · 5/9/20

دیدارِ ما که آن همه شوق و امید داشت
اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

وآن عشقِ نازنین که میان من و تو بود
دردا که چون جوانیِ ما پایمال گشت

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی