مشاعره

mahaflaki · 20/7/20

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

moh@mad · 20/7/20

ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش
سرخوش حسنی با رقیبان میل می خوردن مکن
بد حریفانند آنها گفتمت هشیار باش

mahaflaki · 20/7/20

moh@mad گفت:
ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش
سرخوش حسنی با رقیبان میل می خوردن مکن
بد حریفانند آنها گفتمت هشیار باش

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

moh@mad · 20/7/20

درین‌ گلشن نه بویی دیدم و نی‌ رنگ فهمیدم
چو شبنم حیرتی گل کردم و آیینه خندیدم
گشود از نفی خویشم پردهٔ اثبات بی‌رنگی
پری در جلوه آمد تا شکست شیشه نالیدم

mahaflaki · 20/7/20

من از ان روز که در بند تو ام فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد

moh@mad · 20/7/20

دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم
ترسم که شوی غافل و در دام بمیرم
خواهم که شوم ازنظر لطف تو غایب
هر چند که پر دردم و بسیار حقیرم

mahaflaki · 20/7/20

moh@mad گفت:
دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم
ترسم که شوی غافل و در دام بمیرم
خواهم که شوم ازنظر لطف تو غایب
هر چند که پر دردم و بسیار حقیرم

مرگ در قاموس ما از بي وفايي بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهايي بهتر است

moh@mad · 20/7/20

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من سرخوش چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم

mahaflaki · 20/7/20

ما به گرد خویش می گردیم آه ای ساربان!
آرمان شهری که قولش را به ما دادی کجاست؟

moh@mad · 20/7/20

تا فلک بر باد ناکامی دهد تسکین من
همچو اخگر پنبه بیرون ریخت از بالین من
بیخودی را رونق بزم حضورم‌ کرده‌اند
رنگهای رفته می‌بندد چو شمع آیین من

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین