مشاعره با اشعار شفیعی کدکنی

Lindaw · 20/7/20

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
این درد نهان‌سوز، نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من سرخوش چنانم که شنفتن نتوانم

Saghár✿ · 20/7/20

مژده‌ی دیدار و بیداری
تو می‌آیی و همراهت
شمیم و شرم شبگیران

Lindaw · 20/7/20

نام تو را به رمز
رندان سـ*ـینه چاک نیشابور
در لحظه های سرخوشی
سرخوشی و راستی
آهسته زیر لـ*ـب
تکرار می کنند

roza · 20/7/20

در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم
هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت
چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم

moh@mad · 20/7/20

roza گفت:
در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم
هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت
چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم

من به زبان اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتش دلم همچو زبانه می روی
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه سرخوش و بی خبر سوی کرانه می روی

* رهــــــا * · 3/8/20

این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر

moh@mad · 5/8/20

رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم
هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت
چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم
با آن همه آشفتگی و حسرت پرواز
چون گرد پریشان به هوایی نرسیدیم

. faRiBa . · 25/8/20

من و تو بيدار و
محو ديدار

سبك تر از ماهتاب و
از خواب
روانه در شط نور و نرما

moh@mad · 31/8/20

آب را، گیرم به قدر قطره ای، در نیمروز
بر گیاهی، در کویری، بار و باران کن مرا
مشت خاکم را به پابوس شقایق ها ببر
وین چنین چشم وچراغ نو بهاران کن مرا

* رهــــــا * · 5/9/20

اما
من عاقبت از اينجا خواهم رفت
پروانه‌ای که با شب می‌رفت
اين فال را برای دلم ديد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو تازه وارد انجمن

سرپرست بخش عمومی

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

کاربر ممتاز

مدير بازنشسته

کاربر ممتاز

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدير بازنشسته

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین