■○|شایعه بساز|○■

niloofar.H · 4/7/20

Mana گفت:
یه چاقو تو قلبم زد

دیروز برام نقاشی کشید

niloofar.H · 4/7/20

moh@mad گفت:
یادش رفته گل ها رو واسه خودش از پارک چیدم دزدکی
خودش خواست

هر روز دوست عوض میکنه

نویسنده -کوچک · 4/7/20

niloofar.H گفت:
دیروز برام نقاشی کشید

قراره امشب بره بانک بزنه به همین خاطر سلطان رو زندانی کرد تو انبار

Mana · 4/7/20

niloofar.H گفت:
دیروز برام نقاشی کشید

چشم می کشم. چی می خوای ؟؟

نیلمان رو دوست نداره

niloofar.H · 4/7/20

نویسنده -کوچک گفت:
قراره امشب بره بانک بزنه به همین خاطر سلطان رو زندانی کرد تو انبار

آمار صندوقای پر پول و بهم میده

نویسنده -کوچک · 4/7/20

niloofar.H گفت:
آمار صندوقای پر پول و بهم میده

قراره رییسو ترور کنه

moh@mad · 4/7/20

niloofar.H گفت:
هر روز دوست عوض میکنه

دوست خوبه ادم زیاد داشته باش اما یکی از همه به ادم نزدیکتره ....!؟
خیلی از سوسک میترسه

نویسنده -کوچک · 4/7/20

moh@mad گفت:
دوست خوبه ادم زیاد داشته باش اما یکی از همه به ادم نزدیکتره ....!؟
خیلی از سوسک میترسه

دیشب وقتی داشت پولای گاو صندق رو تخلیه میکرد سوسک دید غش کرد

Mana · 4/7/20

با سوسک بازی کرد

niloofar.H · 4/7/20

moh@mad گفت:
دوست خوبه ادم زیاد داشته باش اما یکی از همه به ادم نزدیکتره ....!؟
خیلی از سوسک میترسه

با اژدها برای رسیدن به فیونا جنگیده

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی