خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

zahra14

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/4/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
25
امتیاز
81
سن
23
زمان حضور
2 ساعت 17 دقیقه
سلام دنبال یه میگردم دختره خدمتکار یه پسر مغرور میشه پسره دنبال یه باند خلافکار بود با دختره میرن کیش دختره هی میخواد فرار کنه پسره نمیزاره .بعد دختره تو کشتی جون پسره با دوستش و نجات میده ..
شبیه رمان گناهکار دختره خودش تو کشتی افتاد تو اب پسره نجاتش داد پسره خلافکار ارشام و دلارام


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، . faRiBa . و SheRviN DoKhT

مهسانوروزی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
5
امتیاز
73
سن
30
زمان حضور
1 ساعت 47 دقیقه
سلام دوستان یه رمانی خونده بودم دختره صاحب شرکت بود بعد یه پسره که خودش پولدار بود و باباشم شرکت داشت با پدرش قهر میکنه و میاد تو شرکت این دختره استخدام میشه فکر کنم پسره به خاطر این قهر کرده بود که میخواستن مجبورش کنن بادختر عمو یانمیدونم بالاخره یکی ازفامیلاش بود ازدواج کنن ولی پسره نمیخواست با اون ازدواج کنه بعد میگذره و این پسره ودختره توی شرکت کم کم عاشق هم میشن ولی دختر عمو پسره دختره رو میدزده و پسره رو مجبور میکنه که باهاش باشه ولی بعد میره به بابای پسره میگه پسرتو به من بی احترامی کرده اما بعدا با آزمایش معلوم میشه اون از اولم دختر نبوده و خودشم اعتراف میکنه که اون پسره رو مجبور کرده بعد شم اون دختره و پسره باهم ازدواج میکنن.
ممنون میشم اسم رمانو بگین


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT

نسیم۹۹۰

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
3
امتیاز
71
سن
34
زمان حضور
56 دقیقه
سلام من چند سال پیش ی رمانی خوندم ولی اسمش اصلا یادم نمیاد.داستانش اینجوریه ک ی دختری ک گذشته ی خوبی نداشته میره خونه ی دختری ک باهاش دوسته مستاجر میشه دختری ک خونوادش مذهبی ان و ی برادر هم داره اونها از زندگی دختره چیزی نمیدونن.دختره کم کم تحت تاثیر اون خانواده قرار میگیره و اون و پسر خونواده عاشق هم میشن ولی اتفاقاتی میوفته ک پسره میفهمه دختره چه جور دختری بوده آخر رمان هم دختر و پسر به هم میرسن.لطف کنین اگه اسم رمانو میدونین بگین.:sighb:


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Deana، SheRviN DoKhT و mahaflaki

SONIA.K

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/20
ارسال ها
415
امتیاز واکنش
2,666
امتیاز
248
محل سکونت
جزایر هاوایی
زمان حضور
17 روز 23 ساعت 49 دقیقه
یه پسری بود که چهره ی خیلی معصوم و خوشکلی داشت برای همین خوشکلی هم کلی دشمن داشت اون پسر دیوانه وار عاشق یه دختر زیبای گل فروش میشه ولی دختره از این عشق خبری نداره
بعد از یه مدت دختره مجبور میشه بی خبر از اون شهر بره و پسره هر چقدر که دنبالش میگره پیداش نمیکنه
اسم شخصیتا یادم نیست ولی میدونم که پسره روانی میشه و یه روزم که تب داشته توی خونه گل میبینه و حالش خیلی بد میشه و تشنج میکنه بعدم دکتر میاد بالا سرش و میگه باید دختره بیاد پیشش


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • جذاب
  • خنده
Reactions: Deana، paeez81 و Mahla_Bagheri

شیرین ۱۹۷۵

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
71
سن
49
زمان حضور
21 دقیقه
سلام دوستان دنبال یک رمان هستم با این مضمون،برای دختری پاپوش درست کردن با ارسال عکس ونامه به خواهرش ووانمود کردن دختر با نامزد خواهرش در ارتباطه وعاشقشه،به خاطر همین خواهرش که ناتنی هم بوده خودکشی می‌کنه و دختر به شدت از طرف خانواده و نامزد خودش طرد میشه،با آن که با خانواده زندگی می‌کنه خودش خرجشو در میاره،بعد معلوم میشه تمام اتفاقات زیر سر یک دشمن پدرش هست و خواهرش کشته شده،لطفا کسی اسمشو می‌دونه اطلاع بده ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT و Asal_Zinati

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,821
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
سلام دوستان دنبال یک رمان هستم با این مضمون،برای دختری پاپوش درست کردن با ارسال عکس ونامه به خواهرش ووانمود کردن دختر با نامزد خواهرش در ارتباطه وعاشقشه،به خاطر همین خواهرش که ناتنی هم بوده خودکشی می‌کنه و دختر به شدت از طرف خانواده و نامزد خودش طرد میشه،با آن که با خانواده زندگی می‌کنه خودش خرجشو در میاره،بعد معلوم میشه تمام اتفاقات زیر سر یک دشمن پدرش هست و خواهرش کشته شده،لطفا کسی اسمشو می‌دونه اطلاع بده ممنون
سفر به دیار عشق


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، hosna97، mahaflaki و 2 نفر دیگر

Vahide.s.shefakhah

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/5/20
ارسال ها
216
امتیاز واکنش
3,696
امتیاز
228
محل سکونت
تهران
زمان حضور
36 روز 15 ساعت 29 دقیقه
سلام
دنبال یه رمانی میگردم که اولین رمانی بود که خوندم
یادمه دختره جنوبی بود اومده بود تهران درس بخونه، نمیدونم چی شد با یه پسری به اسم کوروش آشنا شد و یکی دیگه که میخواستش رفته بود به پسره گفته بود این بامن ... اره کوروشم فردای عروسیشون برداشت بردش دکتر و دختره هم قاطی کرد براش
نمیدونستین هم اشکال نداره محض نوستالژی دنبالش بودم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT، *Ghazale* و Asal_Zinati

Elnaz.9898

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
19
زمان حضور
1 ساعت 22 دقیقه
سلام
خلاصش این هستش که :دختری پشتش یه نشونی داره و وقتی خون آشام ها اون نشونی رو میبینن میفهمن که این دختره محافظ اونهاست وبا دختره به مدرسه خون آشام ها میرن و رییس مدرسه عاشق دختر محافظ میشه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT

midoni

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
3
امتیاز
71
سن
27
محل سکونت
Karaj
زمان حضور
11 دقیقه
سلام خلاصش این بود ک ی دختر بود به اسم رها ک با مادرش زندگی میکردن و مادرش تصمیم ب ازدواج میگیره با مردی ک دوتا پسر دوقلو داره و اونها گرگ میشدن و در اخرم جفتشون با رها ازدواج میکردن..اگه ممکنه اسم رمانو بگین ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تعجب
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT، mahaflaki و Jãs.I

Saray

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
195
امتیاز واکنش
559
امتیاز
178
سن
23
محل سکونت
قلب شیطان
زمان حضور
5 روز 19 ساعت 10 دقیقه
رمانی درباره دختری به اسم نازگل فکر می‌کنم که به خاطر پول مجبور میشه که پرستار شش یا هفت آب چه بشه که پدرشون لکنت داشت در طول داستان حالش خوب میشه و پسران هم دختر رو به عنوان مادر شون می خوان قبول کنند و مرده بهش میگه با من ازدواج کن ای دختر که عاشق شده بود قبول میکنه ازدواج کنه داستان میشه که پدر مجبور میشه پاشو قطع کنه که پدر یه چشمش آبی بود یکی قهوه‌ای و وقتی که ازدواج میکنه رو نشون میده که این بزرگ شدن و با دختر داییم دختر عمش آراد میخواد بره ازدواج کنه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ❁کوکے❁
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا