خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,274
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 14 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد....
نگه دارنده‌ی بالا و پستی * گوا بر هستی او جمله هستی
نام رمان: خاطرات نوجوانی
نام نویسنده: Hannaneh کاربر انجمن رمان۹۸
نام ناظر: SHADOW
ویراستار: SHADOW
ژانر رمان: اجتماعی، طنز
خلاصه:
زندگی می‌گذرد، پس بخندیم تا خوش بگذرد.
خاطره‌های شیرین همیشه چاشنی لـ*ـبخندت می‌شوند!
مثل قصه ما که سر دراز داشت و داستانمون هم که پر از حرف بود. اما فقط بگویم؛ خاطره‌هایی نو با آدم‌هایی نو ساختم که تمام نشدنی بودند، خاطره‌هایی که همیشه بر قلب و روحم پا برجا می‌مانند.
خاطرم باشد اگر روزی دلم در خاطراتم جا ماند، بخاطر آورم خاطراتی که خاطراتم را به خاطره‌ها سپرد!
که شاید دل بکند دلم از این خاطره‌ها...
خلاصه سه جلد:
داستان بچه‌های این گروه هم طولانی بود و هم خیلی پر ماجرا، ولی شروع ساده‌ای داشت؛ مهاجرت چندباره یکی از بچه‌ها!
اما این‌بار این مهاجرت، فقط برای گذروندن زندگی نبود، بلکه برای زندگی کردن بود...
زندگی اون با زندگی چند نفر دیگه گره خورد و مشکل این‌جا بود که این گره آنقدر کور شد که اگر اون‌ها می‌خواستند نجات پیدا کنند، باید دخترانه، مرد می‌شدند و می‌جنگیدند. می‌جنگیدند تا اتفاقاتی رو رقم بزنند که سالهای سال زبان زد و نگهدار این عالم
با‌‌‌‌‌‌‌شد.



از همه دوستان عزیزم اعم از منتقدان عزیز، ناظران و همه و همه تقاضا دارم بی هیچ خود سانسوری نظر خود را اعلام کنند...
ممنون از همگی.


نقد و بررسی رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Ghazaleh.A، gana و 7 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,131
امتیاز واکنش
43,894
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
بنام همانی که دنیا را فانی آفرید.

نقد رمان | خاطرات نوجوانی

اکثرا وقتی خواننده سراغ خواندن رمانی می رود، اول از همه پست اول که شامل شناسنامه‌ی رمان می شود را می‌خواند، که اعم از اسم رمان، ژانر، خلاصه، مقدمه، جلد است.
من اول وقتی اسم خاطرات نوجوانی را دیدم در دلم ذوق و هیجانی به وجود آمد که من را مشتاق خواندن رمان می‌کرد!
اسم رمان، اسم جذاب و گیرایی هست، که باعث جذب خواننده می‌شود!
در کل، اسم خاطره برای همه جذابه و خاطره سازی برای همه کلمه‌ای آشنا و گیراست! گاهی خاطره‌ها می‌توانند بد و گاهی خوش باشند؛ اما هرگز خاطره‌ها از بین نخواهند رفت.
این رمان‌هم یک چیز خوب را در ذهن خواننده تداعی می‌کند و به این فکر می‌کند این خاطرات چه چیزی باید باشند؟ محتوای رمان شامل چه چیزی است؟ از قبیل این سوالات...
نوشتن یک رمان با ژانر طنز، کار هر کسی نیست! یعنی در هنگام خواندن بعضی از رمان‌های طنز، کم پیش میاد خواننده به خنده بیافتد.
من با کمال تعجب و وقتی ژانر این اثر را مطالعه کردم، با کلمه‌ی طنز مواجه شدم!
دقیقا برعکس تصورم بود. با دیدن اسم اول فکر کردم قراره با یک رمان، با ژانر عاشقانه رو به رو بشوم؛ اما این چنین نبود!
این‌ها به کنار که اسم رمان اثری از طنز بودن نداشت؛ اما به این فکر کردم که شاید متن و محتوا طنز باشد!
با کمال تعجب در محتوای رمان‌ هم اثری از طنز دیده نمی‌شد.
این یک نقطه ضعف بزرگ توی رمان بود!
و سطح و کیفیت رمان رو بسیار پایین می‌آورد. پس باید ژانر طنز را از بین ژانر‌ها بر دارید.
خلاصه در اصل به معنی چکیده و منظور کلی از یک اثر است؛ اما در رمان این معنی کاملا اشتباه است؛ زیرا اگر چکیده‌ی یک رمان را بنویسید خواننده دیگر تمایلی به خواندن بیشتر را نخواهد داشت.
پس هرچه خلاصه گنگ و مبهم باشه بهتر است!
باید بگم خلاصه‌ی رمان شما برای مقدمه خیلی بهتر بود نه برای خلاصه! و این را هم اضافه می‌کنم که خلاصه و مقدمه تشابه بسیار زیادی بهم داشتند!
خلاصه باید خلاصه باشه نه یک متن که توضیحی در مورد اسم رمان باشه!
شما بیشتر هم توی مقدمه و هم توی خلاصه روی خاطرات نوجوانی که با دوستان ساخته می‌شوند، مانور داده بودید!
خلاصه‌ی رمان:

هدی دختری که از تهران به اهواز مهاجرت کرده. او دختره کلاس هشتم است و از اینکه قراره مدرسه‌اش رو عوض کنه و وارد مدرسه‌ای جدید بشه ناراحته!
ولی وقتی به مدرسه می‌ره با دختران جدید آشنا می‌شه و در میان آن‌ همه دختر با چهاتا‌شون رفیق می‌شه.
او خاطرات خیلی خوبی را با دوستانش می‌سازد و در این راه با حوادث و اتفاقات جالبی رو به رو می‌شود.
اما چه اتفاقاتی؟ شاید زندگی همه‌ی آن‌ها تغییر کند!
این یک خلاصه‌ی خیلی ساده‌ست که بهتر از آن خلاصه‌ی بیشتر شبه به مقدمه است!

من با نقاط ضعف بیشتری در رمان رو به رو شدم!
یکی از این ضعف‌ها علائم نگارشی و اشتباهات تایپی و محاوره نوشتن آن است!
اول از همه می‌خواهم در مورد اشتباه نوشتن محاوره و ادبی بودن بگویم!
حوا یهو بحثو عوض کرد.
در این‌جا به سادگی اشتباه محاوره‌ای دیده می‌شود!
حوا یهو بحث رو عوض کرد!
باید شما بدانید که در رمان محاوره‌ای بجای «را» ، «رو» می‌نویسید!
اما در کل رمان شما این را رعایت نکرده‌اید!

زاویه‌ی دید رمان شما اول شخص بود؛ اما انگار نویسنده‌ی عزیز بیشتر دوست داشته که به کل شخصیت‌ها مسلط باشد!
این عذاب‌آور و کلی خواننده گیج می‌شد که هر بار رمان از زبان شخصیتی گفته می‌شد!
پس چه بهتر که از زاویه‌ی دید دانای کل استفاده می‌کردید!
واقعا این یک نقطه ضعف بود؛ چراکه هر شخصیت که رمان و ماجرا را تعریف می‌کرد شبه به هم بودن!
شما شخصیت پردازی خوبی نکرده بودید! درست است در توصیف چهره و مکان بسیار موفق بودید و این را تحسین می‌کنم که انقدر خوب چهره و مکان و زمان را توصیف کرده بودید اما متاسفانه شخصیت اصلی رمان، همان پنج دختر، شبه هم بود!
من وقتی از زبان حوا رمان را می‌خواندم و بعد از زبان ملیسا و یا از زبان هدی، در کل فرقی در گفتار و تعریف نداشت و باعث می‌شد گیج بشوم. هر بار برمی‌گشتم تا ببینم از زبان کدام دختر دارم رمان را میخوانم!
یکی دیگر از اشتباهات این رمان این بود که به زبان گفتاری نوشته شده بود!
ماجرارو بش گفتم
آیا این درست است؟
قطعا اشتباه است!

ماجرا رو بهش گفتم.
-اعه خو نمیریم.
-به خب نمی‌بین

رعایت نکردن نیم فاصله‌ها!
-من لـ*ـبتابمو بهت میدم فقط لطف نکن هک منو هدی جون.
باز هم یک نوع اشتباه دیگر!
-من لـ*ـب‌تابم رو بهت می‌دم! فقط لطفا هدی جون من رو هک نکن!
شما یک نویسنده‌ هستید پس باید اصول دقیق نویسندگی را رعایت کنید.
مگر نوشتن رمان چه فرقی با نوشتن کتاب دارد؟ قطعا هیچ فرقی ندارد!
پس چرا باید شما یک اثر را با زبان گفتاری بنویسید؟

یک چیز دیگر این رمان که من را به وجد می‌انداخت، شخصیت هدی بود!
مگر هدی از اینکه از تهران رفته و به اهواز مهاجرت کرده بودند ناراحت نبود؟ پس چرا وقتی رگرفت کلاسش با بقیه زود گرم گرفت و با همه بگو بخند می‌کرد؟ یا چرا انقدر زود پیشنهاد دوستی ملیسا را زود قبول کرد؟ مگر حوا تنها نبود و دوستی نداشت پس چرا زود با اون‌ها دوست شد؟!

یکی دیگر از عجیب‌ترین قسمت‌های رمان این بود وقتی برای اکیپ‌شان اسم انتخاب می‌کردند هدی گفت: H.M4 مگر آن‌ها پنج دوست نبودند؟
چرا حوا از اکیپ خارج بود؟ ولی بعد که حوا گفت ۵ h.m همه قبول کردند و خوشحال شدند.
این ماجرا ها یکم گیج کننده بود.

یکی دیگر از اشکالات رعایت نکردن و درست قرار دادن نهاد و فعل و گزاره و کشند و... است‌.
هلیا سری تکون داد و گفت:
من برم پیش زهرا اینا؟

باز‌ هم اشتباه!
-من پیش زهرا و بقیه برم؟
درستش این است.
یا مکاییل، جبرییل اینجوری نوشته نمی‌شوند، بلکه میکائیل، جبرئیل، نوشته می‌شوند.
توی مونولوگ هرگز سه نقطه (...) نباید گذاشته بشه! توی دیلوگ که اشکالی نداره ولی توی مونولوگ نباید باشه!
ولی باز هم توی این رمان این اشکال وجود داشت!
و این را اضافه می‌کنم توی مونولوگ درست قرار گرفتن نهاد و فعل و گزاره و... بیار مهم است! حتی در دیالوگ رعایت هم نشود اشکالی ندارد ولی در مونولوگ باید رعایت شود!

رمان شبه یک فیلم است و تنها فرق آن‌ها داشتن تصویره! توی فیلم تصویر هست ولی توی رمان دیگر تصویری نیست پس نویسنده باید بسیار تلاش کند تا جوری رمان را بنویسد که تصویری ذهنی توی خیال خواننده ایجاد شود!
نوشتن احساسات قبل از دیالوگ از همه مهم‌تره! زیرا حس شخصیتی که قراره حرف بزند به خواننده منتقل می‌شود.
باید بگم شما در این مورد موفق بودید! همچنین نوشتن توصیفات چهره، مکان و زمان باید آرام، آرام و در رمان پخش شود! در این یکی هم شما بسیار موفق بودید و این را صمیمانه تبریک می‌گویم.
و نقطه قوت دیگر این رمان جلد آن بود! جلدی که با رمان هماهنگی خاصی داشت و زیبا بود!

پ.ن: رمان شما باید بسیار ویرایش شود و نیاز به کار زیادی دارد تا به آن سطح کیفیت خوب برسد.
نویسنده‌ی عزیزان به شما توصیه می‌کنم نکاتی را که گفتم را خوب رعایت کرده و رمان خود را ویرایش کنید. در جای جای رمان اشتباهات املایی، نگارشی و زبان گفتاری نوشتن آن دیده می‌شود از شما خواهش‌مندم که اصول دقیق نویسندگی را رعایت کنید!
کادر نقد رمان 98
نارین_ف

۹۹/۳/۲۶


نقد و بررسی رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، gana، Mahla_Bagheri و 5 نفر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,274
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 14 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
با سلام خدمت منتقد عزیز و کادر نقد سایت رمان نود و هشت.
اول از همه از وقتی که گذاشتید تشکر میکنم و حالا یسری توضیحات رو خدمتتون میگم:

اول در مورد اشکالات نگارشی اعم از علامت نگارشی و غلط املایی‌ها، بگم که همه رو کاملا قبول دارم و تا حد ممکن تصحیشون کردم.
در کنار اینا تا تونستم ایرادات مونولوگ‌ها رو هم ویرایش کردم.

و بعد میخوام در مورد حس هدی که گفته شد اون از مهاجرتش راضی نبوده پس چرا زود با همه گرم گرفته بگم که، تو این قسمت من این نکته رو اضافه کردم که هدی گفت من هیچ وقت دوستی نداشتم. بنابراین اون خواسته بود اینبار با همه صمیمی‌تر باشه، بلکه روابط بهتری پیدا کنه. پس یه قسمت در مورد این حس هدی اضافه کردم که خواننده گیج نشه.
در مورد حس حوا هم بگم که، درسته حوا تنها بود اما اونم بعد مدتی که مصادف شد با تمرین های پی در پی سرودشون روابط خوبی با بچه ها پیدا کرد.
و برسیم به انتخاب اسم. این قسمت که من از H.M4 شروع کردم به این دلیل بود که میز هلیا با میز اون چهارتا فاصله داشت و اون در واقع توی جریانات این بحث نبود که تو رمان تاکید شد وقتی بچه ها گفتن H.M4 هلیا جاش رو عوض کرد و توی میز جلویی حوا و مبینا نشست و بعدش اسم گروه شد H.M5. اما بازم فکر کنم این قسمت برای خواننده گیج کننده بود پس کلا بخش H.M4 رو حذف کردم.

و فقط در آخر تنها چیزی که من متوجه نشدم منظورتون از شخصیت پردازی بود. من احساس میکنم وقتی رمان از زبان اول شخص باشه، احساسات خیلی بهتر بیان میشه و بخاطر همین به این شیوه نوشتم.
تقاضا دارم اگر میشه بهم توضیح بدین که برای شخصیت پردازی بهتر و تفاوت بیشتر در گویش هر فرد نیاز به چه چیزی هست که تغیر ایجاد کنم؟


خسته نباشید.


نقد و بررسی رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Karkiz، gana، Asal_Zinati و 6 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,131
امتیاز واکنش
43,894
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
با سلام خدمت منتقد عزیز و کادر نقد سایت رمان نود و هشت.
اول از همه از وقتی که گذاشتید تشکر میکنم و حالا یسری توضیحات رو خدمتتون میگم:

اول در مورد اشکالات نگارشی اعم از علامت نگارشی و غلط املایی‌ها، بگم که همه رو کاملا قبول دارم و تا حد ممکن تصحیشون کردم.
در کنار اینا تا تونستم ایرادات مونولوگ‌ها رو هم ویرایش کردم.

و بعد میخوام در مورد حس هدی که گفته شد اون از مهاجرتش راضی نبوده پس چرا زود با همه گرم گرفته بگم که، تو این قسمت من این نکته رو اضافه کردم که هدی گفت من هیچ وقت دوستی نداشتم. بنابراین اون خواسته بود اینبار با همه صمیمی‌تر باشه، بلکه روابط بهتری پیدا کنه. پس یه قسمت در مورد این حس هدی اضافه کردم که خواننده گیج نشه.
در مورد حس حوا هم بگم که، درسته حوا تنها بود اما اونم بعد مدتی که مصادف شد با تمرین های پی در پی سرودشون روابط خوبی با بچه ها پیدا کرد.
و برسیم به انتخاب اسم. این قسمت که من از H.M4 شروع کردم به این دلیل بود که میز هلیا با میز اون چهارتا فاصله داشت و اون در واقع توی جریانات این بحث نبود که تو رمان تاکید شد وقتی بچه ها گفتن H.M4 هلیا جاش رو عوض کرد و توی میز جلویی حوا و مبینا نشست و بعدش اسم گروه شد H.M5. اما بازم فکر کنم این قسمت برای خواننده گیج کننده بود پس کلا بخش H.M4 رو حذف کردم.

و فقط در آخر تنها چیزی که من متوجه نشدم منظورتون از شخصیت پردازی بود. من احساس میکنم وقتی رمان از زبان اول شخص باشه، احساسات خیلی بهتر بیان میشه و بخاطر همین به این شیوه نوشتم.
تقاضا دارم اگر میشه بهم توضیح بدین که برای شخصیت پردازی بهتر و تفاوت بیشتر در گویش هر فرد نیاز به چه چیزی هست که تغیر ایجاد کنم؟


خسته نباشید.
خیلی خوشحال شدم که نکات رو برسی و درستشون کردی خسته نباشی
درسته برای بعضی اول شخص راحتره ولی از زبان دانای کل بهتره ولی دیگه نمیشه تغییرش داد چون رمان خیلی زیاد تایپ شده!
و در مورد تفاوت گویش!
میتونید از لحاظ رفتار و طرز برخوردشون با بقیه یا معلما فرق بزارید.


نقد و بررسی رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Karkiz، Mahla_Bagheri، gana و 2 نفر دیگر

gana

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/6/20
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
13
امتیاز
73
سن
44
زمان حضور
1 ساعت 26 دقیقه
گلم، به نظر من رمان قشنگی بود. یه سبک جدید بود که دور از کلیشه های تکراری بود.
موفق باشی**


نقد و بررسی رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Ghazaleh.A، Karkiz، Mahla_Bagheri و 3 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,131
امتیاز واکنش
43,894
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
با سلام خدمت منتقد عزیز و کادر نقد سایت رمان نود و هشت.
اول از همه از وقتی که گذاشتید تشکر میکنم و حالا یسری توضیحات رو خدمتتون میگم:

اول در مورد اشکالات نگارشی اعم از علامت نگارشی و غلط املایی‌ها، بگم که همه رو کاملا قبول دارم و تا حد ممکن تصحیشون کردم.
در کنار اینا تا تونستم ایرادات مونولوگ‌ها رو هم ویرایش کردم.

و بعد میخوام در مورد حس هدی که گفته شد اون از مهاجرتش راضی نبوده پس چرا زود با همه گرم گرفته بگم که، تو این قسمت من این نکته رو اضافه کردم که هدی گفت من هیچ وقت دوستی نداشتم. بنابراین اون خواسته بود اینبار با همه صمیمی‌تر باشه، بلکه روابط بهتری پیدا کنه. پس یه قسمت در مورد این حس هدی اضافه کردم که خواننده گیج نشه.
در مورد حس حوا هم بگم که، درسته حوا تنها بود اما اونم بعد مدتی که مصادف شد با تمرین های پی در پی سرودشون روابط خوبی با بچه ها پیدا کرد.
و برسیم به انتخاب اسم. این قسمت که من از H.M4 شروع کردم به این دلیل بود که میز هلیا با میز اون چهارتا فاصله داشت و اون در واقع توی جریانات این بحث نبود که تو رمان تاکید شد وقتی بچه ها گفتن H.M4 هلیا جاش رو عوض کرد و توی میز جلویی حوا و مبینا نشست و بعدش اسم گروه شد H.M5. اما بازم فکر کنم این قسمت برای خواننده گیج کننده بود پس کلا بخش H.M4 رو حذف کردم.

و فقط در آخر تنها چیزی که من متوجه نشدم منظورتون از شخصیت پردازی بود. من احساس میکنم وقتی رمان از زبان اول شخص باشه، احساسات خیلی بهتر بیان میشه و بخاطر همین به این شیوه نوشتم.
تقاضا دارم اگر میشه بهم توضیح بدین که برای شخصیت پردازی بهتر و تفاوت بیشتر در گویش هر فرد نیاز به چه چیزی هست که تغیر ایجاد کنم؟


خسته نباشید.
دوست عزیز همچنان اشتباهاتی که قبلا داشت، با هیچ تغییری باز هم مشاهده کردم!
لطفا وقتی ویرایش می‌کنید درست ویرایش کنید!
من هیچ تغییری ندیدم!
نه در زاویه‌ی دید، نه خلاصه، علائم نگارشی و انسجام نداشتن جمله‌ها هم بماند!
«یه» که به معنی «یک» هست در نوشتار «یک» نوشته می‌شه نه «یه»
و کلماتی که اول آنها «می» است با نیم فاصله و بعد ادامه کلمه نوشته می‌شود!
می‌شه، می‌نویسم، می‌خورم، می‌نوشم و...
لطفا دوباره برسی کنید!
حنانه سادات میرباقری
Narges_Alioghli


نقد و بررسی رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، حنانه سادات میرباقری، Ghazaleh.A و یک کاربر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,274
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 14 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوست عزیز همچنان اشتباهاتی که قبلا داشت، با هیچ تغییری باز هم مشاهده کردم!
لطفا وقتی ویرایش می‌کنید درست ویرایش کنید!
من هیچ تغییری ندیدم!
نه در زاویه‌ی دید، نه خلاصه، علائم نگارشی و انسجام نداشتن جمله‌ها هم بماند!
«یه» که به معنی «یک» هست در نوشتار «یک» نوشته می‌شه نه «یه»
و کلماتی که اول آنها «می» است با نیم فاصله و بعد ادامه کلمه نوشته می‌شود!
می‌شه، می‌نویسم، می‌خورم، می‌نوشم و...
لطفا دوباره برسی کنید!
حنانه سادات میرباقری
Narges_Alioghli
ممنون از توجهتون، مجددا اشکالات نگارشی و خلاصه رو تغیر دادم. لطف کنید نگاهی دوباره بندازید.


نقد و بررسی رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Narín✿ و Narges_Alioghli
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا