خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: احمد_شاملو

  1. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    تو كجايى؟ در گستره ى ناپاکِ اين جهان تو كجايى؟ من در پاک ترين مُقامِ جهان ايستاده ام: بر سبزه شورِ اين رودِ بزرگ كه مى سُرايد براى تو... #احمد_شاملو
  2. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    تک‌تک، ستاره‌ها آب می‌شوند و شب بریده‌بریده به سایه‌های خُرد تجزیه می‌شود و در پسِ هر چیز پناهی می‌جوید. و نسیمِ خنکِ بامدادی چونان نوازشی‌ست. #احمد_شاملو
  3. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    هیچ‌کس با هیچ‌کس سخن نمی‌گوید که خاموشی به هزار زبان در سخن است. #احمد_شاملو *** وعشق رامجالی نیست حتی آنقدر که بگوید... برای چه دوستت می دارد... #احمد_شاملو
  4. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    ...خورشیدِ بی‌غروبِ سرودی کشد نفس؛ احساس می‌کنم در هر رگم به هر تپشِ قلبِ من کنون بیدارباشِ قافله‌یی می‌زند جرس. آمد شبی برهنه‌ام از در چو روحِ آب در دلش دو ماهی و در دستش آینه گیسویِ خیسِ او خزه‌بو، چون خزه به‌هم. من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس: «ــ آه ای یقینِ یافته، بازت نمی‌نهم!» #احمد_شاملو
  5. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    به پرواز شک کرده بودم به هنگامی که... شانه هایم از توان سنگین بال خمیده بود #احمد_شاملو *** با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست #احمد_شاملو
  6. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    از این فریاد تا آن فریاد سکوتی نشسته است. دهان بسته در دره های سکوت سرگردانم. من می‌دانم من می‌دانم من می‌دانم #احمد_شاملو
  7. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    مانند دانه‌ای به زندانِ گُل‌خانه‌ای قلب سُرخِ ستاره‌ای‌اش را محبوس داشتند... #احمد_شاملو *** لیکن شنیده‌ام که شبِ تیره هرچه هست آخر ز تنگه‌های سحرگه گذر کند... زین‌روی در ببسته به خود رفته‌ام فرو در انتظارِ صبح... #احمد_شاملو
  8. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    قلبت را به من بده، من ریشه‌های تو را دریافته‌ ام... #احمد_شاملو *** من در تو نگاه می‌ کنم در تو نفس می‌ کشم و زندگی مرا تکرار می‌ کند .. #احمد_شاملو
  9. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    تو را دوست دارم و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می‌کند #احمد_شاملو
  10. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    قصد من فریب خودم نیست،دلپذیر! قصد من فریب خودم نیست اگرلب‌ها دروغ میگویند ازدست‌های توراستی هویداست ومن از دستهای توست که سخن می‌گویم. #احمد_شاملو
  11. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    با درودی‌ به خانه می‌آيی‌ و با بدرودی‌ خانه را ترک می‌گويی‌. ای‌ سازنده! لحظه‌ی‌ عمر من به جز فاصله‌ی‌ ميان اين درود و بدرود نيست... #احمد_شاملو
  12. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    حضورت بهشتی‌‌ست که گریز از جهنم را توجیه می‌کند دریائی که مرا در خود غرق می‌کند تا از همه گناهان و دروغ شسته شوم. #احمد_شاملو
  13. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    حوصله‌ات که سر می‌رود... با دلم، با دوست داشتنم بازی نکن! من در بی‌حوصلگی‌هایم با تو زندگی‌ها کرده‌ام... #شاملو برای تو... برای چشمهایت! برای من... برای دردهایم! برای ما... برای اینهمه تنهایی! ای کاش خدا کاری کند... #احمد_شاملو
  14. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    تن تو آهنگی ست و تن من کلمه ای ست که در آن می نشیند تا نغمه ای در وجود آید: سرودی که تداوم را می تپد در نگاهت همه مهربانی هاست قاصدی که زندگی را خبر می دهد و در سکوتت همه صداها فریادی که بودن را تجربه می کند. #احمد_شاملو
  15. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    ...ﺑﺎﺯ ﭘﺪﺭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ؟ ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﺩﻟﺶ … ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﻪ ﯾﮏ ﻃﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﻏﺮﻭﺭﺵ ﻣﺪﻓﻮﻥ … ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻋﺪﻝ ﮐﺠﺎﺳﺖ … ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﺰﻩ ﻓﻘﺮ ﻓﻘﻂ ﻭﺳﻂ ﺳﻔﺮﻩ ﻣﺎﺳﺖ؟ ﻭﭼﺮﺍ ﻭ ﭼﺮﺍﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ!!! ﺩﻝ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﭘﺪﺭ … ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ … ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺷﺎﻋﺮ ﮐﺮﺩ ...
  16. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    تو نمي‌داني مُردن وقتي که انسان مرگ را شکست داده است؛ چه زنده‌گي‌ست...! آینه‌ای برابر آینه‌ات می‌گذارم تا از تو اَبدیتی بسازم... #احمد_شاملو و عشق اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند ! عشق است . . . #شاملو
  17. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    ای‌ كاش آب بودم گر می‌شد آن باشی‌ كه خود می‌خواهی‌... آدمی‌ بودن حسرتا مشكلی‌ست در مرز ناممكن، نمی‌بينی‌؟ #احمد_شاملو
  18. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    اين است عطر خاکستری هوایی که از نزدیکی صبح سخن می گويد زمين آبستن روزی ديگر است اين است زمزمه سپيده اين است آفتاب که بر می آيد تک تک ، ستاره ها آب می شوند و شب بريده بريده به سايه های خرد تجزيه می شود و در پس هر چيز پناهی می جويد و نسيم خنک بامدادی چونان نوازشی ست #احمد_شاملو
  19. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    او شعر می‌نویسد، یعنی او دست می‌نهد به جراحاتِ شهرِ پیر یعنی او قصه می‌کند به شب از صبحِ دلپذیر.... #احمد_شاملو ‌ ✦✦ مسافرِ چشم‌به‌راهی‌های من بی‌گاهان از راه بخواهد رسید... ای همه‌ی امیدها مرا به برآوردنِ این بام نیرویی دهید! #احمد_شاملو
  20. SAEEDEH.T

    عاشقانه‌های احمد شاملو

    نخست دیر زمانی در او نگریستم چندان که چون نظر از وی باز گرفتم در پیرامون من همه چیزی به هیات او در آمده بود آن گاه دانستم که مرا دیگر از او گزیر نیست. #احمد_شاملو
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا