رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
لاریسا با دیدن باریکهای از خون که از گلوی هامان جاری شده، بدون تردید به سمتش قدم برمیدارد و هر قدمش از قدم قبلی، بلندتر و سریعتر است. اربوس لبخند پیروزمندانهای بر لبانش نقش میبندد و دستش را پایین میآورد و هامان را جلوی خود میگیرد.
لاریسا هر لحظه به معشوقش نزدیکتر میشود، غافل از آنکه...
#پارت179
سرش را عقب میبرد و در مردمکهای عسلیام زل میزند و میگوید:
- میتونی این کار رو برام بکنی؟
با بغض و قلبی به سنگینی یک وزنه صد کیلویی نگاهش میکنم. پوزخند میزند و به شانهام تنه میزند و به سمت آشپزخانه میرود. دستم با این کارش تکانی میخورد و باعث میشود کمی از شربت در بشقاب...