رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
#پارت156
آرامیس با پوزخند میگوید:
- اگه آماده نباشم، میزاری زنده بمونم؟
زن لبخند میزند و میگوید:
- هیچ راهی برای زنده موندنت نیست.
آرامیس چشمانش را میبندد و میگوید:
- زود تمومش کن.
زن نوزاد را در آ*غو*ش گرفته و بلند میشود و میگوید:
- خداحافظ آرامیس.
و شمشیرش را در قلب او فرو میکند...
#پارت156
سرم در دفتر فرو رفته و با عشق و علاقه خطهایی در آن پیاده میکنم. صدای در زدن، باعث میشود سرم را بالا بیاورم. در باز میشود و سر اردلان با نیشی باز داخل میآید. لـ*ـبهایم کش میآیند. با دیدنم، کامل داخل میآید و با لبخندی بزرگ به سمتم میآید:
- داداش جونت اومده دیدنت.
چشمکی میزند و...